چطور نویسنده شویم | ده فرمان نویسندگی برای نویسنده شدن و نویسنده ماندن
خیلی از نویسندگان ده فرمان برای نویسنده شدن منتشر کردهاند. وقتی نوجوان بودم سؤالِ «چطور نویسنده شویم» سؤالِ من هم بود. دوست داشتم خصوصیات نویسندگان بزرگ را بدانم و ذهن یک نویسنده را کشف کنم. این کار یک ماجراجویی بزرگ برایم رقم زد: مهاجرت، بیخوابی و کلی اتفاق ریز و درشت.
هنوز هم برخی از نوشتههای ده فرمان نویسندگی را دارم. آنوقتها عادت داشتم نوشتههایی را که برایم جالب بود چاپ کنم و یک جا نگه دارم. مرورشان درسآموز بود. من هم دوست داشتم خصوصیات نویسندگان بزرگ را بخوانم و ازشان یاد بگیرم. خبر دارم که مجلۀ ادبی آوانگارد چند نمونه از ۱۰ فرمان برای نویسنده شدن را ترجمه و منتشر کرده که شاید جالب باشد آنها را هم نگاه کنید.
موسی و ده فرمان

اما ماجرای هر نویسنده و ده فرمانش بیشتر به خودش، جهان فکریاش، خصوصیات ذهن نویسنده و روحش برمیگردد. یکی از آن ده فرمانهای قدیمی این بود که سیگار نکش چون برای نوشتن به مغز سالم نیاز داری. ولی بهنظرم آن فرمان، فرمانِ مناسبِ من نیست. سیگار از رفقای خوبم است و نارفیقی در ده فرمانِ من جایی ندارد.
خلاصه اینکه در طول دورانِ کوتاهِ نوشتنم، چیزهای مختصری دستگیرم شد که ده فرمانِ فعلیام از توش بیرون آمده. اگر از من بپرسند ذهن یک نویسنده چطور است، میگویم: هیچ آدمی شبیه دیگری نیست.
خیلیها تصور میکنند ده فرمان نوشتن یکجور بازی ژورنالیستی و کلکزدن به گوگل برای جذبکردن مخاطب است، ولی ماجرا به خدا و موسی برمیگردد نه گوگل:
آنگاه موسی به سوی خدا بَر شد. یَهُوَه از کوه او را بخواند و وی را گفت: خاندانِ یعقوب را چنین بگوی و به بنیاسرائیل اعلام کن: خود دیدید با مصریان چه کردم و چه سان شما را بر بالهای عقابان بردم و به سوی خود آوردم…
عهد عتیق، کتاب خروج
ماجرای ده فرمان اینطور شروع شد. در طور سینا، موسی علیهالسلام از جانب خدا ده فرمان دریافت کرد و آنها را به قومش ابلاغ کرد. چیزهایی که شاملِ مسائلِ بنیادینی مثلِ دروغ نگفتن، زنا نکردن، وحدت خدا و لزوم یکتاپرستی، تقدسِ روزِ سَبَّت (شنبه)، پرهیز از قتل و دزدی و طمعنکردن بر دارایی دیگران میشد.
هر نویسنده، یک ده فرمان
داوود غفارزادگان مینویسد:
غفارزادگان به موسای نبی اشاره دارد که بعد از عمری مرارت و آوارگی و غصهخوردن، ده فرمانش بر او نازل شد. بنابراین، تکلیف را همینجا روشن کنم که آنچه در ادامه میخوانید، ده فرمان برای نویسنده شدن از قول و نگاهِ من است، چیزی که حسامالدینِ مطهریِ امروز پس از مختصرزمانی نوشتن به فهمش نائل آمده. یک روز شما هم ۱۰ فرمان خودتان را مینویسید.
هر نویسنده، یک پیامبر
البته که برخلاف او، نویسنده را آدمِ تنهای توی آکواریوم نمیدانم و گمان میکنم، ده فرمانِ هر نویسنده پیامی پیامبرگونه برای مشتاقان نوشتن دارد. دینِ نوشتنِ فاکنر با دینِ نوشتنِ رولینگ فرق دارد. طبیعی است که اگر در جهانِ داستانی فاکنر زیست میکنی، پیامبرت او است نه مثلا استیون کینگ یا جی.کیرولینگ.
ده فرمان به چه دردی میخورد؟
یقیناً اولِ راهم و کو تا بتوانم خودم را «نویسنده» بخوانم. ده فرمان برای نویسنده شدن را حکم ازلی و ابدی نمیدانم و بهمرور در آن بازنگری میکنم.
آنچه که این نوشته برای علاقهمندان به نویسندگی دارد، اینهاست:
- خواهید دید نگرش و روش در نوشتن متفاوت است، این هم نوعی از نگرش و روش است
- خواهید دید میوۀ کار نویسنده، نه با کلاس و دورۀ نوشتن که با صبر، مرارت، پیگیری، افتادگی در عین اعتماد بهنفس و تفکر بهدست میآید
- برای یافتن نگرش و روش خودتان، دستی پُرتر پیدا میکنید
چطور نویسنده شویم یا من چطور مینویسم؟
قبل از آنکه ده فرمان برای نویسنده شدن را بخوانید، خوب است بدانید حتی نوعِ فرمانها در زمینۀ چطور نویسنده شویم با هم تفاوتِ ماهیتی دارند. بهنظرم برخی از ده فرمانها بیشتر «من چطور مینویسم» هستند تا چطور نویسنده شویم.
برخی مثل فرمانهای ریچارد فورد آنقدر جزئیاند که دربارۀ شیوۀ همسرگزینی هم حرف زدهاند و برخی هم عمیقتر و کلیتر سخن گفتهاند؛ مثلِ والتر بنیامین. اما گویا اکثریت با فرمانهای جزئی و زیادی شخصی است. مثلاً نمونهای از فرمانهای کورت ونهگات را بخوانید:
در این ده فرمان، کوشیدهام به مفاهیم بنیادیتر و عمیقتر بپردازم.
. . .
محتوای ویژه: متنِ کاملِ این نوشته ویژۀ مشترکانی است که آبونه شدهاند. برای دسترسی به متن کامل وارد / آبونه شوید:
اگر هم به چرایی محدود شدن این محتوا اعتراض دارید، به این صفحه سر بزنید.
دیدگاه ها
ارسال دیدگاه