کپی رایتر کیست؟ کپی رایتینگ چیست؟ کپی رایتر یا تبلیغنویس چه خدماتی ارائه میکند و اصلاً کپی رایتینگ چه نوع کاری است؟ در اینجا درباره نقش کپیرایتر در بازاریابی محتوایی و تاریخچه و مهارتهای ضروری کپیرایتینگ خواهید خواند.
- کلمهها در خدمت فروش
- نقش کپی رایتر در بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا
- نگاهی به تاریخچه تبلیغنویسی یا Copywriting
- چند کپی رایتر قدیمی ایرانی
- بزرگان کپیرایتینگ جهان
- تعریف ساده کپیرایتینگ
- منظور از بهرهگیری از کلمات چیست؟
- کپی رایتینگ چیست
- کپی رایتر کیست
- مهارتهای ضروری یک کپی رایتر
- لوازم کار یک تبلیغنویس
- کپی رایتینگ به درد چه نوع کارهایی میخورد؟
- نقش کپی رایتینگ در کسب و کار
- کاربردهای کپی رایتینگ
- چه کسانی میتوانند کپیرایتر باشند؟
- درآمد کپی رایتینگ چقدر است و چطور تعیین میشود؟
- برخی دیگر از مطالب دربارۀ کپیرایتینگ:
کلمهها در خدمت فروش
کپیرایتر یک فروشندۀ محتوا است. کلمات را طوری میچیند تا سفارشدهنده پول بیشتری در بیاورد.
به بیان دیگر:
کپیرایتینگ یعنی قدرت تبدیل کلمات به مُهرههای بازاریابی.
کپیرایتنیگ در هر دو مدلِ بازاریابی درونگرا و برونگرا کارکرد دارد.
نقش کپی رایتر در بازاریابی درونگرا و بازاریابی برونگرا
در بازاریابی برونگرا که تمرکز بر اطلاعرسانی، آگاهیبخشی مستقیم و یادآوری دربارۀ برند است، وظیفۀ نگارش یا خلق محتوای تبلیغاتی بر دوش کپیرایتر است.
بازاریابی برونگرا چیست
بازاریابی برونگرا رایجترین و پرسابقهترین نگرش در تبلیغات است. قدمت این نگرش شاید به زمانی برسد که انسان برای اولین بار تصمیم گرفت تجارت کند.
بازاریابی برونگرا مستقیم و خودخواهانه است: یعنی این کسبوکار است که تصمیم میگیرد با مشتری بالقوه حرف بزند. «گفتگو» در اینجا چندان معنا ندارد. کسبوکار تصمیم میگیرد چه بگوید، چه زمانی بگوید و چطور بگوید.
داد و قالِ دستفروشان، فریادِ دادزنهای شهرهای توریستی، آگهیهای تلویزیونی که ناگهان پخش میشوند، آگهی وسط بازی و… چند نمونه بازاریابی برونگرا هستند.
بازاریابی درونگرا چیست
کپیرایتر در خلق محتوای بازاریابی درونگرا هم نقش دارد. اگر در بازاریابی برونگرا تبلیغنویس میبایست پیامهای روشن، شعارهای صریح و فراخوانهایی آشکار خلق کند، در بازاریابی درونگرا این کار با چاشنی گفتگو تلفیق میشود.
در سبک برونگرا، کسبوکار گویندۀ خودخواه است، اما در سبک درونگرا، قرار است کسبوکار و مشتری با هم حرف بزنند. بنابراین این عناصر در بازاریابی پررنگ میشود:
- همدلی
- توجه به خواست و میل مشتری
- توجه به دغدغههای درونی مشتری
- پاسخگویی
اما نکتۀ مهم در بازاریابی درونگرا این است:
گفتگو از سوی مشتری (مخاطب) آغاز میشود نه فروشنده (کسبوکار).
به همین دلیل بازاریابی محتوایی یکی از مهمترین ابزارهای بازاریابی درونگرا است. بازاریابی محتوایی هم خود شامل تکنیکهای کاربردی است:
- داستانسرایی
- آموزش (بهشیوههای مختلف متنی، ویدیویی، تصویری، صوتی در قالبهای مختلفی مثل کتاب رایگان، ویدیوی رایگان، پادکست و…)
- محتوای کاربردی (که مخاطب با خواندنش احساس خوب دریافت کند: حس همدلی، درکشدن، یادگیری، رشد، اعتماد)
بازاریابی درونگرا زمانی محقق میشود که:
بهجای آنکه محصول یا خدماتتان را به رخ بکشید، ارزشآفرین بودنتان را نشان دهید. ارزشی که شما خلق میکنید لزوماً محصولتان نیست. در اینجا محتوای مفید هم یک ارزش گرانبها و اعتمادآور است. در این صورت گفتگو را مشتری آغاز میکند، نه شما.
مثال بازاریابی درونگرا
دندانپزشکی را فرض کنید که میخواهد مشتریان خود را گسترش دهد. از طرف دیگر برای او مهم است که مشتریانش استاندارد خاصی داشته باشند. (این استاندارد کاملاً بر اساس نقشۀ کسبوکار تعیین میشود و میتواند موارد مؤثر بر چهره مشتری (Persona) مثل جنسیت، سن، طبقۀ اقتصادی، سطح تحصیلات، عادات و رفتارهای مراقبتی و… را در بربگیرد).
اگر این دندانپزشک بخشی از هزینههای بازاریابی را روی تولید محتوای آموزشی دربارۀ مراقبت و پیشگیری متمرکز کند، مخاطبانش بیآنکه حس کنند به او نزدیک میشوند. این نزدیکشدن اغلب به این صورت پیش میرود:
- از محتوای آموزشی بهره میبرند
- اعتماد میکنند (یک متخصص از علمش صحبت میکند)
- وقتی به مشکل یا سؤال برمیخورند او را به یاد میآورند
- به او میل پیدا میکنند و با پرسش یا تماس سرنخ (Lead) میدهند
- میخواهند بدانند چطور میتوانند خدمات درمانی دریافت کنند
این مثال نشان میدهد که یک کسبوکار چطور میتواند مشتری را از دروازۀ «سؤال» یا «نیاز» به دالانی وارد کند که به درِ او ختم میشود.
این همان چیزیست که هر روز در جستجوهای گوگل رخ میدهد. ما از گوگل میپرسیم و بهسمت کسانی هدایت میشویم که جوابی برای ما دارند.
نقش استراتژی محتوا در بازاریابی محتوایی
زمانی که میخواهید دالان منتهی به خودتان را طراحی کنید، باید نقشۀ راهها را بررسی کنید. گاهی لازم است از راههایی که قبلاً ساخته شده استفاده کنید. برخی اوقات هم باید مسیر تازهای جلوی پای مشتری بگذارید.
در هر صورت مسیر بازاریابی شما زمانی از مسافران پرسشگر (مشتری بالقوه) پر میشود و آنها را به شما میرساند که همۀ جزئیات را دقیق طراحی کرده باشید.
بنابراین باید بدانید گفتن چه چیزهایی مفید است، چه محتوایی شاخک مخاطب را تحریک میکند، مردم به چه چیزی نیاز دارند، چطور باید حرف را بیان کرد و…
نگاهی به تاریخچه تبلیغنویسی یا Copywriting
این حرفه یک شغل تازه نیست و از دیرباز وجود داشته. اگر بگوییم تبلیغنویسی تاریخی همپای تجارت دارد گزاف نگفتهایم.
وقتی محصولی وجود داشته باشد، نیاز به فروش هم وجود دارد. نخستین کپیرایترها احتمالاً فروشندگان دورهگرد بودهاند که خوشبختانه بازماندگانشان همچنان در مترو یا پیادهرو دیده میشوند. میتوانیم از آنها چیزهای جالبی یاد بگیریم.
اما آنچه امروز در ایران با عنوان کپیرایتینگ مطرح میشود، بیشتر شبیه آن است که مثلاً من در معرفی خودم به دیگران بگویم «من آوثر هستم».
تماشای آگهیهای تبلیغاتی قدیمی امروز یکی از سرگرمیهای ماست. اگر خوب نگاه کنیم میفهمیم که تبلیغنویسها همیشه بودهاند چون تبلیغات همیشه بوده است.
کسانی که متن آگهیهای روزنامه یا تبلیغات تلویزیونی قدیمی را مینوشتند همگی کپی رایتر بودند. تلاش همۀ آنها این بود که روی مخاطب اثر بگذارند و او را به خرید ترغیب کنند. این دقیقا همان کاری است که از فرایند کپی رایتینگ انتظار میرود.
چند کپی رایتر قدیمی ایرانی
از کپیرایترهای قدیمی ایران که فعالیتشان به بیش از ۵ دهه پیش برمیگردد میتوان به این نامها اشاره کرد:
- منوچهر مستوفی
- کامران کاتوزیان
- فرهاد هرمزی
پژمان فخاریان دربارۀ فرهاد هرمزی مینویسد:
در دهۀ چهل (۱۹۶۰) نخستین کمپین تبلیغاتی ایران در آژانس تبلیغاتی فاکوپا به مدیریت فرهاد هرمزی شکل گرفت.
در آن زمان سازمان جهانی تبلیغات در ایران تازه تشکیل شده بود و فرهاد آنرا پویا کرد و دو سال بعد کنگرۀ جهانی این سازمان به دعوت هرمزی در ایران برگزار شد.
سپس قائممقام آن شد و جایزه افتخاری گوی کریستال را برای کمپین زلزلۀ بویین زهرا دریافت کرد.
در سال ۱۳۵۰ یک ایدۀ بزرگ در ذهن فرهاد شکل گرفته بود و بعدها برای اجرای این ایده با شعار «قفل همان کلید است» به نیویورک رفت.او فکر کرد اگر تبلیغات این قدرت را دارد که محصول یا خدمت زیادی را به مردم بفروشد، چرا این قدرت را برای بهتر شدن زندگی بشریت استفاده نکند؟
پس ۱۰ سال به همراه تیمش در روزنامههای نیویورک تایمز و دیلینیوز پیامهای انگیزشی برای مردم دنیا نوشت و چاپ کرد.
حالا فرهاد هرمزی تبلیغات را رها کرده بود و فقط برای دنیایی بهتر تلاش میکرد، برای زندگی بهتر انسان. سپس به سوییس رفت و به فکر چاپ یک کتاب با کلمات انگیزشی-فلسفی افتاد و ۱۶ سال برای این کتاب زحمت کشید.نام کتاب این بود «وات ایز ایت؟» و از نقاشان و نویسندگان سراسر جهان دعوت کرد تا تصاویر و نوشتههای جدیدی برای این کتاب خلق کنند.
از لینکدین پژمان فخاریان
حالا فرهاد به یک فیلسوف تبدیل شده بود
این گزارشی بود از فرهاد هرمزی و سخنرانی من در باره او که درسال ۹۸ انجام شد
بزرگان کپیرایتینگ جهان
دیوید اُگلیوی (۱۹۹۹-۱۹۱۱) از مشهورترین تبلیغاتچیهای غیرایرانی در ایران است. خیلیها او را با جسارتش و کتاب درسآموزش یعنی اعترافات یک تبلیغاتچی به یاد میآورند.
در مقالهای در ویکیپدیا از جان اموری پاورز (۱۹۱۹-۱۸۳۷) بهعنوانِ «اولین تبلیغنویس واقعی تاریخ» نام برده شده است.
ویلیام برنباخ، لئو برنت، روبرت کولیر و کلود سی هاپکینز از دیگر کپیرایترهای نامآشنای تاریخ هستند.
تعریف ساده کپیرایتینگ
کپیرایتینگ یا تبلیغنویسی یعنی چه؟ من از طرفدارانِ دریافت و تعریفِ شهودیام. بنابراین نخست تعریفِ شهودیام را میگویم:
کپی رایتینگ یعنی قدرتِ بهرهگیری از کلمات برای متقاعدکردنِ مشتری.
اگر از مشتاقانِ تعریفِ شهودی نیستید، خوب است چند تعریفِ دیگر برایتان بیاورم.
فرشید شهیدی –کپیرایتر- در جوابِ این سؤال کپی رایتر کیست مینویسد:
علی شهبازی -کپیرایتر- در مقالهای به این سوال مفصلاً پاسخِ داده است. او میگوید:
کمی سخت شد، نه؟ پیشنهاد میکنم به همان پاسخِ شهودی برگردیم: کپیرایتینگ یعنی بهرهگیری از کلمات برای متقاعدکردنِ مخاطب.
مخاطبِ کپیرایتر دایرۀ وسیعی از مردم را تشکیل میدهد. بهبیانِ درستتر همۀ مردم مخاطبِ کار کپیرایتر هستند.
هر محتوایی که در طول روز میبینید موضوعِ کار یک کپیرایتر است: از نوشتههای تابلوهای اعلانات گرفته یا نقشهها، بیلبوردها، بروشورهای تبلیغاتی، هشدارها و….
منظور از بهرهگیری از کلمات چیست؟
قبل از آنکه به دنبال نکات کپی رایتینگ باشید باور کنید کلمات مهمترین خلقِ بشر است؛ خلقی مهمتر از کشفِ آتش. اگر بعد از کشفِ آتش، راهی برای گفتگو و انتقالِ پیاممان پیدا نمیکردیم، از بیهمدمی و نفهمیدهشدن دقمرگ میشدیم.
کلمات اساسِ هر علم را میسازند. اما کارکردشان در تبلیغات چیست؟ شما میتوانید بهشیوۀ سنتی، با بنرهای تبلیغاتی فیزیکی یا دیجیتال چشمِ مخاطب را از کاسه در بیاورید اما تبلیغاتِ موفقی نخواهید داشت.
همسخنی با مشتری، کاشتنِ بذرِ اثرگذاری، وفاداری و تبلیغاتِ بیهزینه است. این کار کپیرایتینگ است.
کپی رایتینگ چیست
کپی رایتینگ هنرِ بهرهگیری درست از کلمات و داستان برای جلبِ نظرِ مشتریست.
کپی رایتینگ چیست؟ مهارتیست که بنگاههای کوچک یا بزرگِ تجاری میکوشند با استفاده از آن، روی دغدغههای ذهنی، نیازها و مطلوبهای مشتریِ بالقوه تمرکز کنند.
اگر در شیوههای سنتی فریاد میزدیم «بدو بدو اینورِ بازار» در بازاریابیِ مدرن میکوشیم با مردم حرف بزنیم.
اگر در شیوههای سنتی ما فریاد میزدیم «بدو بدو اینورِ بازار» در بازاریابیِ مدرن بهکمکِ یک کپیرایتر میکوشیم با مردم حرف بزنیم. چیزی به دانستههایشان اضافه کنیم، حسِ درکشدن به آنها منتقل کنیم و جزئیاتِ جذاب را انگولک کنیم.
پس از این مرحله، صحبت کردن دربارۀ یک محصول یا خدمت آسانتر میشود. نتیجتاً سرعت و قدرتِ اثرگذاری بیشتری در اختیار خواهیم داشت.
کپی رایتر کیست
کپی رایتر یعنی چه؟ حالا که میدانیم کپی رایتینگ چیست، میتوانیم راحت کارِ و وظیفه کپی رایتر را حدس بزنیم. کپیرایتر، نویسندهای است که بهقصدِ بازاریابی مؤثرتر و فروشِ بیشترِ محصول/خدمات، محتوای مفید تولید میکند.
اما این تعریفِ جامعی از یک کپیرایتر نیست.
مهارتهای ضروری یک کپی رایتر
اگر بخواهم فهرستی مختصر و بدونِ شرح فراهم کنم، چنین چیزی از آب در میآید:
- داشتنِ دریافتِ شهودی
- خلاقیت
- شناخت نسبی بازار مصرف
- مهارت در نویسندگی
- تخصص در زبان و ادبیات جامعۀ مصرف
- دایرۀ واژگانی وسیع (کسی که کم کلمه بلد است، بهتکرار میافتد)
- شناختِ دقیق و درستِ محصول/خدمتی که قرار است دربارهاش بنویسد
- شناختِ دغدغههای ذهنی بازار مصرف
- شناختِ کلی از نیازهای روز بازار مصرف
- شناختِ رسانه
- داشتنِ مهارتِ انتخابِ درستِ رسانه (بستر یا ظرفِ محتوا)
- آشنایی با مفاهیم SEO
- مهارتِ بازاریابی محتوایی
- شناختِ ابزارهای مختلفِ تولید محتوا (از جمله عکاسی، تولید ویدئو، تصویربرداری و…)
قطعاً میتوان به این فهرست چیزهای زیادی افزود. کپی رایتینگ یک حرفۀ چندوجهی است و صرفاً با داشتن مهارت نوشتن نمیتوان یک کپیرایتر شد.
کپی رایتر باید در جریانِ دگرگونیهای روز باشد و بداند کی، کجا و چطور از چه چیزی حرف بزند. همین چیزهاست که دستمزد خدمات کپی رایتینگ را تعیین میکند.
لوازم کار یک تبلیغنویس
یک تبلیغنویس (Copywriter) قبل از آنکه به ابزارهای نوشتن و تکنیکهای حرفهای دست پیدا کند، به بینش درست نیاز دارد. آنقدر درگیر تکنیک نشوید که اصل کار یادتان برود. تکنیک ابداع بشر است برای انجام کار، نه اصل کار.
تبلیغاتچی زمانی میتواند احساسات مشتری را لمس کند که به لوازم کار مسلط باشد. ریختوپاش و پول هدر دادن و داد و قال «هنر» نیست. هنر آن است که بتوانی دالانِ بازاریابی درونگرا را طرحریزی و بنا کنی.
بنابراین یک تبلیغاتچی باید این لوازم را داشته باشد:
ذوق و استعداد
استعداد نه آموختنیست، نه خریدنی. اگر کسی به شما گفت آن را میفروشند، دروغگوست. اما اگر شانس بیاورید و در طول کودکی و نوجوانی مهارت تربیتِ ذوق و استعداد بازاریابی را در خود پرورش دهید، خوش به حالتان.
تبلیغنویسی نوعی ذوقورزیست که ربط مستقیمی به قوۀ خلاقه دارد. خلاقیت هم نه دزدیدنیست نه خریدنی. باید زمینهاش را داشته باشیم و با تمرین تربیتش کنیم.
بهترین تمرین چیست؟ خوب دیدن، خوب شنیدن و تحلیلکردن تبلیغات، نوشتهها، داستانسراییها.
درک هنری و زیباییشناسی
همۀ ما غروب خورشید یا طلوعش را دیدهایم. همۀ ما رنگینکمان را دیدهایم. هیچ کسی نیست که بوسه را تجربه نکرده باشد. اما شاعران و نویسندگان طوری این تجربهها را توصیف میکنند که مخاطب به وجد میآید؟
زیباییشناسی و دقت در جزئیات به نویسنده کمک میکند تا ظرایف را ببیند و زیباییها را حس کند.
ذهن پویشگر
ذهنی که اندیشه نمیکند و «تفکر» ندارد، ذهنی که فقط از آوار اطلاعات پرشده و مملو از حفظیات و حرفهای دیگران است، نمیتواند خالق یا تغییردهنده باشد.
تفکر مهمترین رکن خلق است.
شناخت مخاطب
بهخاطر داشته باشید مهمترین نکته در کارِ کپیرایتینگ و اصول تولید محتوا «شناختِ تغییرات بازارِ مصرف» است. ما باید در جریانِ دگرگونیهای روز باشیم و بدانیم کی، کجا و چطور از چه چیزی حرف بزنیم.
بسیاری اوقاتِ شناختِ بزنگاهها در اصول تولید محتوا، اسبِ تیزتازیست زیرِ پای کپیرایترها و برندهای تجاری.
شناخت مسئلهها و نیازهای انسانی نیاز اساسی یک تبلیغاتچی است. یادمان نرود ما با انسان سر و کار داریم. بدون شناخت او، چطور با او حرف بزنیم؟ رمانها، فلسفه و روانشناسی کمکهای خوبی به کپیرایتر میدهند.
توصیه: اگر میخواهید یک کپیرایتر باشید با بدانید کپی رایتینگ چیست توصیه میکنم دورههای استراتژی محتوا یا بازاریابی درونگرا یا کپیرایتینگ را بگذرانید. سایت متمم دورۀ استراتژی محتوا را برگزار میکند که کاربردیست.
کپی رایتینگ به درد چه نوع کارهایی میخورد؟
کاربردهای کپی رایتینگ چیست؟ همه نوع حرفهای میتواند از کپیرایتینگ در مسیرِ برندینگ بهره ببرد.
اگر یک هنرمند هستید، داشتنِ مهارتِ کپیرایتینگ در برندیگِ شخصیتان اثربخش خواهد بود. اگر صاحبِ یک بنگاهِ تجاری کوچک یا بزرگ هستید، حضورِ یک کپیرایتر تا حد قابلِ قبولی روی فروشتان اثرِ مثبت میگذارد.
فروشِ بیشتر، تبدیلِ مشتری به تبلیغکننده، برندسازی (خلقِ هویت و شخصیت برای یک بنگاه تجاری) و برانگیختنِ احساسات در مشتری از کلیترین کاربردهای کپیرایتینگ است. اما باید اصول ارائه سفارش به کپی رایتر را بدانید چون کار او یک کار گرانقیمت است.
نقش کپی رایتینگ در کسب و کار
هرکسب و کار خرد یا کلان رشدیافته برای گفتگو با کاربران و مشتریان و حتی همکارانش به کپی رایتر نیازمند است. جهان محتوا هر روز گستردهتر میشود. تمرکز موتورهای جستجو برای یافتن و نشان دادن محتوای مفید هر لحظه بیشتر میشود.
همۀ اینها اهمیت رعایت نکات کپی رایتینگ در شکلگیری نگاه عمومی را نشان میدهد. اگر میخواهید ذهن مشتری را به سمت کسب و کار خود جهتدهی کنی یا احساسات مثبتی در او بسازید، برای تک تک جملات و کلماتی که انتخاب میکنید به کپیرایتینگ حرفهای نیازمند هستید.
کاربردهای کپی رایتینگ
این روزها نهفقط بروشور و بیلبورد، بلکه متن یک پیامک یا اعلان درونبرنامه هم حاوی جملاتی حیاتی است. هر کلمه میتواند یک بار معنایی منفی یا مثبت داشته باشد. نمیتوان راه ارتباطی با جامعه را سرسری گرفت.
به خدمت گرفتن یک کپیرایتر برای بهرهمندی از کلمات درست و منطبق بر صدای برند (Tone of voice) موضوعی پایهای در اصول تولید محتوا در کسب و کار است.
اگر یک اپلیکیشن موبایل طراحی کردهاید یا وبسایت دارید، در کنار یک طراح تجربه کاربری به یک نویسنده تجربه کاربری (نویسنده یو ایکس – Ux writer) هم محتاج هستید. برخی از کپیرایترها میتوانند علاوه بر کپی رایتینگ تبلیغاتی، یک نویسنده یوایکس هم باشند.
چه کسانی میتوانند کپیرایتر باشند؟
این یک سؤالِ کلی درباره اصول تولید محتوا است و من از سؤالاتِ خیلی کلی فرار میکنم! ولی میتوانم بگویم: نویسندگان، میتوانند کپیرایترهای خوبی باشند.
همۀ نویسندگان؟ نه، قطعاً نویسندگانی که مهارتهای لازم را ندارند هرگز کپیرایترهای خوبی نخواهند شد.
نویسندگان کپیرایترهای خوبی میشوند، اگر مهارت کسب کنند.
نویسندگان مزیتِ آشنایی با زبانِ فارسی و اصول را دارند. ادا در نمیآورند و اگر واقعاً نویسنده باشند، لحن، ادبیات و قدرتِ اثرگذاری کلمات را میشناسند.
درآمد کپی رایتینگ چقدر است و چطور تعیین میشود؟
در حال حاضر بهدلایل مختلف از جمله جوان بودن حرفۀ کپیرایتینگ در ایران (با این نام و نشان)، فرایند قیمتگذاری مشخصی برای خدمات کپی رایتینگ وجود ندارد. اما میتوان نکتههای کاربردی در تعیین قیمت را مرور کرد تا درباره درآمد کپی رایتر به تصمیمی منصفانه رسید.
برخی دیگر از مطالب دربارۀ کپیرایتینگ:
برای مطالعۀ بیشتر
ممنون و سپاس حسام عزیز! 3>
ارادت
خیلی خیلی ممنون! واقعا مطالب مفیدی بودن.
سپاسگزارم که وقت گذاشتید و خواندید 🙂
مطلب آموزنده ای بود و اطلاعات زیادی کسب کردم
موفق باشید