پنهان در مهی از دودِ آبیرنگ. سیگاری بر لب یا بر فراز انگشتان. نگاهی معطوف افق یا خیره به دوربین. این تصویر آشنای نویسندگان است. انگار همهشان یک نسخه از این عکسها دارند.
حتی من هم چند قابِ مشابه دارم. اما آیا همۀ نویسندگان سیگاری هستند؟ بین نویسندگی و سیگار رابطه خاصی هست؟ میخواهم پیشفرض ذهنیتان را به چالش بکشم: این فهرستی از ۲۰ نویسنده غیرسیگاری است.
رابطه نویسندگی و سیگار
در اوایل قرن بیستم کمتر کسی به رابطه نویسندگی و سیگار شک داشت. هنر با مخدر، مشروب و سکس گره خورده بود.
بیبندوباری جنسی بسیاری از هنرمندان و متفکران را (که لزومی نمیدانم نامشان را ببرم) به بیماریهای جنسی و حتی مرگ کشاند. سیگار معمول بود.
در عالم نقاشی و شعر بهنظر میرسید ضرر رساندن به بدن از راه رفتارهای پرخطر جنسی، دود و مخدر باعث شکوفایی خلاقیت میشود.
اگر بخواهیم فهرستی از کسانی که تا به حال در عمرشان دروغ نگفتهاند در بیاوریم کار سختی خواهیم داشت. به همین نسبت آمادهکردنِ فهرستِ نویسندگان سیگاری خیلی سادهتر از تهیۀ فهرست نویسنده غیرسیگاری است:
- آلبر کامو
- ژان پل سارْتْر
- ارنست همینگوی
- ویلیام فاکنر
- برتراند راسل
- اسکار وایلد
- ماکسیم گورکی
- ساموئل بکت
- تی. اس. الیوت
- جیمز جویس
- غلامحسین ساعدی
- صادق هدایت
- محمود دولتآبادی
- علی شریعتی
- گابریل گارسیا مارکز
- ریموند کارور
- صادق چوبک
- و…
همگی سیگار یا پیپ میکشیدند.
اما من میخواهم در این نوشته شما را با چند نویسنده غیرسیگاری آشنا کنم.
نشر تصویر نویسندگان و فیلسوفانی که با سیگار انس داشتند، طرفدارانشان را به این نتیجه رساند که رابطه نویسندگی و سیگار یک رابطۀ حتمی و خللناپذیر است.
خلاقیتت را به اوج برسان
یک ژستِ ساده نرمنرم تبدیل به عادت شد: انگار هیچ چارۀ دیگری در کار نبود. باور رایج این بود که مخدر و سکس دروازههای خلق ادبی یا فلسفیاند.
حنای این تفکر نرمنرم رنگ باخت. با ظهور نگرشهای روانشناختی و نظریههای روانکاوانه، مردم کموبیش فهمیدند که هنرمندان و نویسندگان ممکن است مثل هر نابغۀ دیگری از اختلالهای روان رنج ببرد.
اختلالهای روان ممکن است دایرۀ وسیعی داشته باشند و اثرهای متنوعی بگذارند: از دائمالخمری تا اعتیاد، از هوسبازی تا همجنسگرایی، از آسیب به دیگران تا خودکشی.
مُد الکل و مخدر به ایران رسید
اگر امروز هاروکی موراکامی به دویدن اعتیاد دارد، مُدِ غرقهشدن در سکس و سیگار و مشروب در ایران زنده است. هنوز تصویر صادق هدایت برای خیلیها الهامبخش است. در چنین الهامپذیریای، اثر نویسنده و ضعف و قوتش حاشیهاند. یک ژستِ هیجانآور میتواند بهمراتب انگیزهبخشتر باشد.
در حالی که استیون ویزینسکی در ده فرمانش نویسندگان را به پرهیز از سیگار و مشروب دعوت میکند، ما تاز رسیدهایم که عادتِ رایج یک قرن پیش.
حالا نویسندگان ما با شوق پای تماشای سریالی مینشینند که نقش اولش یک نویسندۀ مبتلا به اعتیاد جنسی است. او نیروی نوشتنِ صفحه به صفحۀ رمانش را از سکس میگیرد. البته که سکس خیلی هم چیز خوبیست، بر منکر و کتمانکننده و منحرفکنندۀ غریزه لعنت! ولی اعتیاد به سکس بیماریست.
نویسنده ایرانی در یک محفل امریکایی
منیرو روانیپور -نویسنده ایرانی- چند سال پیش به امریکا مهاجرت کرد. او در گفتگویی با روزنامۀ شرق، خاطرهای از روزهای ابتدایی حضورش در امریکا نقل میکند که دقیقاً به موضوع رابطه سیگار و نویسندگی میخورد. خاطرۀ او نشان میدهد ما چطور در حلقۀ نویسندگان سیگاری گیر افتادهایم و افتخار هم میکنیم!
”خیلی زود فهمیدم که خیلی وقت است نویسندگان اینجا حرف شروود اندرسن را که میگوید نویسنده باید مثل اسب سالم باشد، آویزه گوش خود کردهاند.
یادم میآید که رابرت کوور نویسندۀ پست مدرن امریکایی به خاطر من مهمانی داده بود و این البته رسم عادی آنهاست – در آن جمع هیچکس به جز ما ایرانیها سیگار نمیکشید. دائم مهمانی را ول میکردیم و میرفتیم بیرون ساختمان سیگار میکشیدیم.
راستش من اینجا هیچ نویسندهای را ندیدهام که تا خرخره عرق بخورد و تا آنجا که میتواند خودش را با سیگار خفه کند. شاید کاروِر آخرین بازماندۀ نسلی بود که بادهنوشی میکرد، اما حتی او هم چند سالی قبل از مرگش به زندگی امریکایی روی آورده بود.“
– گفتگوی منیرو روانیپور با روزنامۀ شرق – ۱۶ تیر ۱۳۹۸
نویسنده درباره سیگار چه میگوید
برخلاف انتظارمان احتمالاً یک فهرست بلندبالا از نویسنده غیرسیگاری وجود دارد. مشکل اینجاست که نویسندگان سیگاری بیشتر به چشم میآیند. ولی گول عکسهای توی کافهها و ژستهای مخمور در دود را نخورید.
تا جایی که من میدانم و قبلاً هم گفتهام، بتهوون و شجریان و جلیل شهناز را سیگار و ماریجوانا و مشروب هنرمند نکرد.
حقیقتش را بخواهید بهعنوان یک معتاد به سیگار میگویم که رابطه نویسندگی و سیگار یک توهمِ رسانهای است. اگر عکسهای چاپشده و قابشده را رسانه فرض کنیم، نویسندگان بازاریابان بیجیره و مواجب کمپانیهای تولید سیگار هستند.
البته که این بازاریابان موفق، از کاری که میکنند بیخبر هم نیستند. کورت ونهگات در کتاب مرد بیوطن دو اشارۀ طنز به ماجرای سیگارکشیدن دارد:
”میخواهم از شرکت دخانیات براون و ویلیام سون تولیدکنندگان سیگار پالمال، یک بیلیارد دلار ادعای خسارت کنم!
دوازده سال بیشتر نداشتم که سیگار را شروع کردم. سالهای سال است که این شرکت روی همین پاکت قول داده است مرا بکشد، اما حالا من ۸۲ سالهام! و واقعاً دستتان درد نکند ای حقه بازهای پست با این قول و قرارتان!
هیچ وقت دلم نمیخواست زنده باشم و زمانی را ببینم که سه نفر از قدرتمندترین آدمهای دنیا اسمشان باشد: بوش، دیک، کالین“
– مرد بیوطن، کورت ونهگات، ترجمۀ حسین نوشآذر، نشر مروارید
همین جناب ونهگات، در همان کتاب میگوید:
همیشه یک سر سیگار آتیش است و یک سر دیگرش یک احمق.
کورت ونهگات
نویسنده غیرسیگاری
- هاروکی موراکامی: «هاروکی موراکامی هفتادساله است. هر روز، چهار صبح بیدار میشود، پنجشش ساعت مینویسد و سپس نُه کیلومتر میدود.» موراکامی یک کتاب هم دربارۀ دویدن نوشته است.
- جمال میرصادقی: نویسندۀ بیش از ۵۰ اثر در حوزه نمایشنامه و داستان است. او سیگار نمیکشد.
- اسماعیل فصیح: نویسنده رمانهای ثریا در اغما و شراب خام یک نویسنده غیرسیگاری بود.
- نادر ابراهیمی: نویسندۀ آتش بدون دود زندگی سالم و بدون دودی داشته است.
- حبیب احمدزاده: نویسندۀ شطرنج با ماشین قیامت، داستانهای شهرجنگی و محقق فیلم گفتگو با سایه اگرچه در وادی سینما و ادبیات فعال است، یک نویسنده غیرسیگاری است.
- رضا امیرخانی: نویسنده رمانهای من او، بیوتن، قیدار و…. من امیرخانی را از سال ۱۳۸۳ میشناسم و تا امروز ندیدهام سیگار بکشد.
- مرتضی کربلاییلو: نویسندۀ رمان جمجمهات را قرض بده برادر، مفیدآقا، قاراچوپان و…. مرتضی گهگاه اگر با دوستانش باشد سیگار میکشد اما بهطور معمول یک نویسنده غیرسیگاری است.
- مجید قیصری: نویسنده رمانهای باغ تلو، گور سفید، سه کاهن، شماس شامی و…. سیگار نمیکشد.
- آراز بارسقیان: نویسندۀ رمانهای پل، دوشنبه، سهشنبه و… او یک داستاننویس و نمایشنامهنویس غیرسیگاری است.
- جواد افهمی: نویسنده سوران سرد سیگاری نیست.
- علی چنگیزی: علی نویسندۀ پرسه زیر درختان تاغ، کاجهای مورب و آدوریها است. علی ورزشکار است و چندی قبل یک کمپین ضدسیگار هم راه انداخته بود.
- حامد اسماعیلیون: او دندانپزشک است. نویسنده آوشین قشنگ نیست، گاماسیاب ماهی ندارد، دکتر داتیس و… نویسنده غیرسیگاری است.
- مهدی یزدانیخرم: نویسندۀ سرخ سفید سیگار نمیکشد.
- شروود اندرسون: همان کسیست که گفته «نویسنده باید مثل اسب سالم باشد.» او سالم زندگی کرد.
- بلقیس سلیمانی: نویسندۀ بازی آخر بانو سیگاری نیست.
- فرشته نوبخت: نویسندۀ زمستان فصل مردن نیست، کمی مایل به سرخ و از همان راهی که آمدی برگرد سیگار نمیکشد.
- استیون کینگ: خالق رمانهای مسیر سبز، پنجره مخفی، رهایی از شاوشنگ و… قبل از حادثۀ تصادف وحشتناک در نوجوانی معتاد بود. حالا سیگار هم نمیکشد.
- جی. کی. رولینگ: خالق هری پاتر یک نویسنده غیرسیگاری است.
- دون دلیلو: نویسندۀ امریکایی رمانهای هیجانانگیز سیگار نمیکشد.
- پیمان اسماعیلی: نویسندۀ مجموعه داستان همین امشب برگردیم سیگاری نیست.
- ( ) این جای خالی را هم میگذارم برای خودم. هنوز جزو نویسندگان سیگاری محسوب میشوم. اگر یک روز سیگار را ترک کردم، اسمم را اضافه میکنم.
اعترافاتی برای وجدان
وقتی مشغول آمادهکردن این مطلب بودم، از مرتضی و آراز هم مشورت گرفتم. مرتضی ازم پرسید «رمان وجدان زنو را خواندی؟»
و به این ترتیب من را با رمانی آشنا کرد که بیربط به موضوع این نوشته نیست. این توصیف مرتضی است: «یکی از مسائل وجدان زنو ترک سیگار است».
مسئله رمان وجدان زنو اعتیاد و ترک سیگار است
وبسایت کافه بوک دربارۀ رمان وجدان زنو نوشته:
در این رمان با پیرمردی ۵۷ ساله به نام «زنو کوزینی» روبهرو هستیم که برای معالجه بیماریاش به یک روانکاو مراجعه میکند.
برای درک بیماری «زنو» باید کتاب را به دقت مورد مطالعه قرار داد که البته در ادامه از آن صحبت میکنیم. اما در ابتدا بهتر است اشاره کنیم که روانکاو، یعنی «دکتر س.»، برای درمان زنو از او میخواهد دست به قلم شود و خاطرات خود را بنویسد.
در کتاب میبینیم که زنو دل خوشی از روانکاوی ندارد و حتی با تمسخر از آن صحبت میکند تا جایی که معالجه خود را نیز رها میکند.
هر قدر هم که دکتر س. از زنو میخواهد تا دوباره روند درمان را پیش گیرد موفق به تغییر عقیده او نمیشود. به همین خاطر، دکتر س. برای انتقام گرفتن، خاطرات زنو را منتشر میکند. یعنی ما در این کتاب به جز مقدمه بسیار کوتاه دکتر س. با خاطرات زنو کوزینی روبهرو هستیم.
بعد از پیشگفتار زنو، ما با ۶ فصل اصلی کتاب که هر فصل به تنهایی برای خودش دنیایی دارد روبهرو هستیم.
در هر کدام از این فصلها گوشهای از شخصیت پیچیده زنو را کشف میکنیم و به دغدغهها و فلسفه زندگی او پی میبریم. فصلهای کتاب: آخرین سیگار / مرگ پدر / ماجرای ازدواجم / همسر و معشوقه / داستان یک شرکت تجاری / روانکاوی.
دربارۀ رمان وجدان زنو، نوشتۀ ایتالو اسووو، ترجمۀ مرتضی کلانتریان
حامی باشید
میتوانید با پرداخت مبلغ دلخواه از این نوشته و جریان خلق و نشر محتوا در این وبسایت حمایت کنید. نام شما در فهرست حامیان ثبت میشود.