640x586_1841_Business_Etiquette_Cover_Art_2d_illustration_black_white_cigar_business_money_picture_image_digital_artسیگار، (این شعله‌ورکنندهٔ اندیشه و افزونهٔ جبروتِ نویسندگانِ برجسته) برای سلامتی مضر است. کورت ونه‌گوت در مرد بی‌وطن می‌نویسند: می‌خواهم بر ضد کمپانی تنباکوی براون اند ویلیامسون، تولیدکنندهٔ سیگارهای پالمال، اقامهٔ دعوی کنم و برای خودم غرامتِ یک میلیارد چوق درخواست کنم! از دوازده سالگی که کشیدن سیگار را شروع کردم هرگز سیگاری جز پالمال بدون فیلتر روشن نکردم، آن هم آتیش به آتیش، و چندین سال است شرکتِ براون اند ویلیامسون درست روی پاکت خود قول داده است من را بکشد. اما من حالا هشتاد و دو سال دارم. واقعا ممنونم دروغ‌گوهای کثیف.
البته شرکتِ سازندهٔ پال‌مال دو سال بعد از اعتراضِ ونه‌گوت به وعده‌اش عمل کرد و او را راهیِ آن دنیا کرد، اما حدودِ هفتاد سال تأخیر چیزِ کمی نیست. جدا از شوخی، در روزگاری سیگار کشیدن تفریحی مردانه و گاه زنانه و در دوره‌ای و در مجلس و محفل‌هایی خاص یا حتی عام، دود کردن نوعی پرنسیب و رفتارِ مفهوم‌دار و هدفمند بوده است. سیگار کشیدن همچنان در میانِ برخی سیگاری‌ها آدابی دارد. روشن کردنِ سیگار برای بانوانِ مه‌رو در مهمانی‌ها هنوز درسی فراگرفتنی‌ست که باید جزء به جزء مراحلش را آموخت. از دوره‌ای به بعد سیگار به بلای جان تبدیل شد و سیگاری مترادف با بی‌سواد یا «آدم بَده» شد. طوری که سیگاری بودن ضدارزش و ویژگی منفی و اهلِ دود نبودن به امتیاز بدل شد. حالا درست و غلطش را کار ندارم و اصلاً هم یادآوری نمی‌کنم که شریعتیِ بزرگ، امامِ موسی صدرِ بزرگ و بسیاری دیگر اهلِ دود بوده‌اند. مسئله اینجاست که هنوز و پس از این همه هجمه علیه سیگار، این شعله‌ورکنندهٔ عمیق‌ترین احساسات و اندیشه‌ها، و این ابزارِ فلسفیدن و غوطه‌وری در غم همچنان زنده و برجا است.
تجارتِ دود تجارتی سودآور است. به یاد بیاورید که دُن کورلئونهٔ عزیز هزینهٔ اعراض از ورود به تجارتِ مخدر را چگونه پرداخت و پس از او چطور جامعهٔ مافیایی بر تجارتِ سودآورِ دود تمرکز کرد. من به شرافتِ دُن‌کورلئونه احترام می‌گذارم و ایمان دارم که شرافت گوهری بی‌خواهان شده است. او هرگز پشتِ شعارها پنهان نمی‌شد. سلامتیِ مردم، تعلیماتِ مسیح دربارهٔ حفظِ تن و جان و امثالهم را در بوق نمی‌دمید و در پسِ پشت با سلامتی مردم تجارت نمی‌کرد. صادقانه نمی‌خواست اسبابِ کنارِ خیابان افتادن و جان کندنِ بچه‌های نیویورک را فراهم کند. نه، او تمایلی نداشت دستش را به چنین جنایتی بیالاید و البته آن‌قدر شریف بود که پای حرفش ایستاد.
سال‌هاست که بر سرِ قلیان در این مُلک فریادها بلند است. اما درِ هر سوراخی را برداری، میزهای آهنی بی‌مقدار را می‌بینی و صف به صف قلیان‌های ریز و درشت را که سلامتی را می‌سوزانند. درِ هر سوراخِ دوداندودی را برداری جوازِ کسبی می‌بینی که صاحبش سر و سرّی با سرِ صدری دارد. تجارت چیزِ غریبی‌ست آقاجان. روزگاری بود که مدیرِ فرهنگی مملکت بالندگیِ اقتصادِ فرهنگ را در تجارتِ سیگار می‌دید. و حالا من کلی خاطره دارم. خاطرهٔ آن جلسهٔ هیئت دولت را که اعضایِ «خدمتگزار» رأی به افزایشِ بیش از 20٪ مالیاتِ سیگار دادند تا «مصرفِ سیگار را کاهش دهند». و به یاد دارم سخنانِ وزیرِ بهداشتِ «تدبیر و امید» را که گفته بود برای کاهش مصرفِ سیگار مالیاتش را افزایش می‌دهیم. مالیات به جیبِ چه کسی می‌رود؟ و از آن جیب راهی کجاها می‌شود؟
خوب به یاد دارم که پس از افزایشِ بی‌سابقهٔ مالیاتِ سیگار در دورهٔ دولتِ احمدی‌نژاد، شرکت‌های خارجی صادرکنندهٔ سیگار ناگهان اقدام به عرضهٔ محصولاتِ جدید در بازارِ ایران کردند. کِنت، وینستون و بسیاری دیگر که حالا سیگارهای‌شان از پاکتی 3000 تومان به پاکتی 14000 تومان بالا کشیده بود، سیگارهایی با همان سر و شکلِ ظاهری و در بسته‌بندی‌های ژیگولِ نو عرضه کردند که ظاهراً تفاوتی با سیگارِ 14000 تومانی نداشت. البته یک دودکارِ باسابقه درمی‌یافت که درونِ کاغذِ سیگارهای جدید و ارزان را نه توتون که ترکیبی از پِهن، چوبِ درخت‌های بی‌ثمر و اندکی کودِ گیاهیِ خشک‌شده با رادیواکتیو پر کرده است. نتیجه؟ کیفیتِ سیگارها کاهش یافت، مضراتش بیشتر شد، درآمد حاصل از مالیاتِ سیگار افزایش یافت، نرخِ سرطان رو به رشد گذاشت، وزیرِ بهداشتِ دولتِ روحانی گفت: «سال گذشته با همکاری کارشناسان بین المللی، طرحی را به مجلس پیشنهاد کردیم که اگر ظرف پنج سال، مالیات بر عرضه سیگار را به 50 درصد برسانیم ، 11 هزار میلیارد تومان به خزانه دولت واریز می شود … اگر وزارت بهداشت در گذشته طمعی به این مالیات داشت (که به حق بوده است) اما امروز ما می‌گوییم با افزایش مالیات سیگار، سالانه حداقل دو هزار و 500 میلیارد تومان دریافتی خواهید داشت که می‌توان در حوزه‌های مختلف آن را هزینه کرد.»
چیزی تغییر نکرده است رفیق. شرکت‌های خارجی سیگارهای ارزان‌تر و بی‌کیفیت‌تر به مشتریِ جهان‌سومی می‌فروشند. واردکننده ارزان‌تر می‌خرد. دولت درآمد مالیاتی بیشتری به جیب می‌زند. این وسط دودِ سیگارِ نامرغوب به حلقِ تو و چشمِ خانواده‌ات می‌رود. خیلی ممنونم دروغ‌گوهای کثیف!

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com