عنوانِ ترسناکی برای نوشته انتخاب کردهام. با مشتاقانِ نشرِ ترس رفاقتی ندارم و از گسترش تئوری «وحشت» هم استقبال نمیکنم. اما واقعیت دارد: زبان فارسی امروز در نقطهای است که اگر به تولید محتوا سرعت و کیفیت نبخشیم، تا ده سالِ دیگر مرگ زبان فارسی را خواهیم دید.
زبانشناسان از تغییر زبان هراسی ندارند. «زبان پویا است» انگارۀ درستیست که این روزها بهطرزی ناشیانه بهکار میرود؛ همانقدر ناشیانه که «همه چیز نسبی است» در دهانِ آدمها میچرخد.
کاری به کارِ دگرگونیهای طبیعی زبان ندارم. «حلیم» بالأخره روی «هلیم» را کم کرد و فرهنگ سخن هم او را به «هلیم» ترجیح داد. اما نگرانی من بالاتر از این دگرگونیهای «املایی» است.
اگر سرعت دگرگونیهای فناورانه و تغییر در سبک زندگیها تا ده سالِ پیش «دیدنی» بود، امروز در جایی ایستادهایم که «جهانِ نو» همین لحظۀ بعد است و «جهانِ کهنه» جایی حوالی کلمۀ اولِ همین پاراگراف!
جهانِ نو، زبانِ نو میآورد
کلمات، جملات و زبان، آواهای قراردادیاند که بر چیز یا رفتار یا اتفاقی دلالت میکنند. هیچ زبانی پیش از انسان وجود نداشته و کلمۀ «بوسیدن» هرگز پیش از آنکه کسی کسی را ببوسد به وجود نیامده است.
در جهانی که هر لحظه در حال دگرگونیست، ما جهان سومیهای فریفتۀ نشانِ آدیداس و لاستیک لامبورگینی و درخششِ ستارههای موسیقی فرنگی چه «کارِ تازهای» برای انجام دادن داریم تا با تولید، مانع از مرگ محتوای فارسی شویم؟
ما کپیکارهای استارتاپهای خارجی، بینِ دو زبانِ زندۀ دنیا معلقایم، نه این را بهخوبی حرف میزنیم نه آن یکی را و از این بابت خیلی Happy هستیم.
دنبالهروی از زبان تکنیک
غرب، شگفتیهایی مثل اپل و بیامو و سیلیکونولی را بر شانههای فیلسوفانِ علم و زندگی قرن ۱۹ و ۲۰ بنا کرده و ما، گمان میکنیم فراگیری تکنیک راهِ رستگاری است.
رهبرانمان با دیدنِ ابزارها و دستگاهها به وجد میآیند و دربارۀ «شتاب علمی کشور در عرصۀ…» سخنسرایی میکنند، اما تفکرِ رشد و تمایل به «ساختن» همانقدر از ما دور است که گرما از قطبِ جنوب. قرار است با داشتههایمان از تولید ملی حمایت کنیم و منظور چیزیست شبیه این مثال: با هواپیمایی که نداری سرعتِ صوت را بشکن.
همۀ آنچه گفتم، مرحله به مرحله و البته با شتابی نادیدنی مرگ زبان فارسی را پیش میاندازد. بهزودی چیزی جز یک دایرۀ کلمات ناچیز (برای رفع و رجوع امور روزمره) نخواهیم داشت. فکرمان بلندپروازی نخواهد کرد مگر در محدودۀ زبانِ تکنیک؛ زبانِ تکنیکی که از جایی دیگر آمده و -خوب یا بد- ما در بهترین حالت فقط دنبالهروی آن خواهیم بود نه سرآمدش.
تولید محتوا عامل بقاست
اینکه بسیاری از مردم و بهظاهر متخصصان نگرانیای بابتِ مرگ زبان فارسی نداشته باشند طبیعی است. مرگِ هر زبان، مانند ذوب شدن در گدازههای آتشفشان است: چیزی باقی نمیگذارد و هضم میکند.
احتمالِ اینکه ما ساکنانِ مرز جغرافیایی ایران، افغانستان و تاجیکستان بهزودی به اجزای تشکیلدهندۀ چیزی نو تبدیل شویم و هویت دیگری پیدا کنیم نه بعید، که بسیار زیاد است. البته که این تبدیلشدن، درد و سوزش بسیاری خواهد داشت که بهمرور درک میشود و با چالشهای جدی فرهنگی، سیاسی و زیستی مواجهمان خواهد کرد.
مرگ زبان فارسی نزدیک است
تولید محتوا عامل بقای ما است. برای آنکه بتوانیم در این دورِ پرشتاب باقی بمانیم و هویتی مستقل داشته باشیم، چارهای جز حفظ زبانمان نداریم. برای حفظ زبانمان، میباید تفکر داشت. تفکر است که به کلمه و محتوا تبدیل میشود.
اگر از من بپرسید خوشبین هستم یا نه، خواهم گفت: نه. محتوا در سرزمینی مثلِ ایران، یک «تهدید» محسوب میشود. خانوادهها برابر کتابخوانی فرزندانشان، حکومت برابر آزادی اندیشه، مهندسان برابرِ تفکر خلاق، مدیران برابرِ تغییر و مردم برابرِ آگاهی بسیار بسیار مقاوم و خصومتجو هستند.
با درود
ببخشید
سوال من در مورد چگونگی حفظ زبان فارسی است.
آیا علاوه بر گفتار فارسی همین نوشتار کنون نیز باید محفوظ بماند؟
درود
ببخشید
زبانها در طول قرون از هم قرض گرفته و به هم قرض داده اند، از هم تاثیر گرفته و بر هم تاثیر گذاشته اند.
فارسی کنونی 70 درصد عربی، درصد اندکی هم فرانسه، انگلیسی، ترکی و فارسی
با این وضعیت کدام فارسی را میباید زنده نگه داشت!؟