فرهنگ واژگان همیشه دقیق نیست. حتی کامل‌ترین‌شان هم گاهی اوقات برخی معانی را جا می‌اندازند یا از روی آداب‌دانی، از معانی واقعی یا حقیقی طفره می‌روند. گذشته از این، هر انسانی یک معنای منحصربه‌فرد از هر کلمه یا ترکیب در ذهنش دارد. به همین دلیل است که بسیاری از واژگان و ترکیب‌ها، پرمناقشه و حتی دردسرساز شده‌اند. مثلاً واژۀ «عشق» یا «دوستی» یا «خیانت» را در نظر بگیرید. هر کسی ممکن است تعریفی از هر کدام در ذهنش داشته باشد و وقتی برابر یک انسان دیگر قرار می‌گیرد، با این پیش‌فرض شروع به تعامل می‌کند که معنیِ ذهنی‌اش، معنیِ مطلق است و حتماً طرف مقابل هم همین معنا را در نظر دارد.

بروخسِ نازنین در جایی نوشته:

حتی یک صفحۀ ساده یا یک واژۀ ساده بر روی زمین وجود ندارد، چراکه همۀ صفحه‌ها و واژه‌ها از جهانی خبر می‌دهند که برجسته‌ترین صفتش پیچیدگی‌ست.

خورخه لوئیس بورخس، گزارش برودی

به هر حال، این نوشته خیلی شخصی‌ست و قرار هم نیست کسی از آن خوشش بیاید. ولی اگر دوست دارید ادامه بدهید، خوب است قبل از رسیدن به معنی مفاهیم به‌سعی حسام الدین مطهری، این جمله از ابتدای کتاب «پسران سالخورده» را هم مرور کنید:

کلمات دقیق انتخاب می‌شوند، امّا دریغ که دقیق فهم نمی‌شوند!

پسران سالخورده، حسام‌الدین مطهری

معنای برخی واژگان، ترکیب‌ها و مفاهیم

فست‌فود: ترکیبی نامطبوع از بهترین مواد اولیّه که برای تحمل طعمِ نداشته‌اش مجبوریم ترکیب‌های مضّرِ دیگری مثل سس یا پنیرِ پرچرب را به آن اضافه کنیم.

سوسیس: آشغال‌گوشت

آزادی: ترجمه‌ای آزاد از «خودخواهی» انسانی. مفهومی که تا جایی معتبر است که امنیّت «من» یا «قدرت» را مخدوش نکند.

سریال: سلسله‌ای نمایشی که با کارکرد غفلت‌زایی و مصرف‌کردن وقت و پول و در نتیجه کشیدن شیرۀ عمر مصرف‌کنندگان ساخته و ارائه می‌شود. نوعی تجاوزِ لذت‌بخش به تمامیّت انسان.

مدافع حقوق حیوانات: خودخواه، کسی از حیوان به‌عنوان ابژۀ هویت‌ساز بهره‌کشی می‌کند و در این مسیر از دستکاری طبیعتِ حیوانات ابایی ندارد.

گیاه‌خوار: یک انتخاب برای هویت‌بخشی به خودِ تهی. فردی برتری‌جو، خودشیفته و متمایل به خودنمایی افراطی. اغلب افرادی مستبد هستند که برای به‌کرسی‌نشاندن حرف‌شان و متقاعدسازی دیگران، از هیچ تخاصمی فروگذار نمی‌کنند. به‌دنبال رضایت فردی‌اند و در این مسیر پای طبیعت، محیط زیست، حیوانات و… را به‌عنوان ابزار وسط می‌کشند. بازیگرِ بی‌خبرِ یکی از «گروه»های نظم نوین جهانی.

کاسب: در قدیم «حبیب خدا» بود. امروزه گرگی‌ست در لباس گوسفند و صفتی‌ست که برای توزیع‌کنندگان مواد مخدّر یا دلّالانِ بی‌وجدان یا فروشندگانِ کم‌فروش، زیادفروش، گران‌فروش یا قلّابی‌فروش به کار می‌رود.

هولدینگ: اختاپوسِ هزارچهره که همزمان در پول‌شویی، کثافت‌کاری مالی، قربانی‌کردن نیروی انسانی و کشیدن شیرۀ عمر و جانِ «مشتری» فعال است.

استارتاپ: سرپوشی شیک برای هرج‌ومرج، جاه‌طلبیِ بلاهت‌آمیز و هیجان‌زدگیِ ناشی از غرور و خودپرستی استفاده می‌شود. معمولاً دو طیف در آن فعال هستند: گروه اول سرمایه‌گذاران جاه‌طلب با حداقل اخلاق‌مداری و گروه دوم افرادی که میل دارند از اسامیِ شرکت‌ها هویتِ نداشته‌شان را پر کنند. زنبورهای کارگر هم گروه سوم را تشکیل می‌دهند که فقط در استارتاپ‌ها فعال نیستند.

تولیدکنندۀ محتوا: بعضاً با «تولید پسماند» در ارتباط است.

پزشک: فردی خطرناک که آگاهی نسبی به مفاهیم طب دارد و معمولاً از آن برای تیغ‌زدن افراد یا استهزای دردِ دردمندان بهره می‌برد.

پزشک متخصص: برج‌ساز، دزد سر گردنه، کسی که دردِ انسان‌ها بازیچه‌اش است.

آپارتمان: چینشی مرتفع از جعبه‌های کبریت که به‌عنوان خوابگاه کارگرانِ مدرن از آن استفاده می‌شود. کمی بزرگتر از اردوگاه‌های کارگران معدن. جایی‌ست که حریم خصوصی در آن به‌سخره گرفته می‌شود.

فرهنگ آپارتمان‌نشینی: مطلوبِ زورمندانِ آپارتمان. معمولاً مدیران ساختمان یا افرادِ ذی‌نفوذ، گردن‌کلفت و پاچه‌ورمالیده از این واژه برای تحمیق، عقب‌راندن و ساکت‌کردن دیگران استفاده می‌کنند.

کارگاه آموزشی: دغل‌گاه، خیمه‌ای که توسط افراد سودجو برای سرکیسه‌کردنِ افراد بی‌جربزه و بی‌اراده علم می‌کنند.

کافه: جایی برای بالماسکه. مکانی‌ست پراطوار که همه در آن تلاش می‌کنند تا قبل از بازگشتن به خلوت، چیزی جز خود واقعی‌شان را بازی کنند.

چت‌کردن: جعلِ ارتباط، تعاملِ قلّابی، گفتگوی ناراست.

….جان: در گذشته به‌عنوان اضافۀ محبت‌آمیز و فقط برای نزدیکان استفاده می‌شد ولی امروزه بیشتر برای پرده‌بازی، ریاکاری، خر کردن طرف گفتگو و ساختن نوعی حفاظ امنیّتی به‌طور گسترده استفاده می‌شود.

موفقیت: واژه‌ای است که در عصرها و زمانه‌های مختلف، براساسِ ارزش‌های قراردادیِ گذرا، معانی متفاوتی داشته است. امروزه یعنی جلوزدن از بقیه در معتبرشدن، شهرت‌طلبی، پول‌سازی، مال‌اندوزی و کسبِ قدرت. تلاشی‌ست تباه‌کننده برای برانگیختن احساس رضایت در افراد بی‌هویت.

ردپای دیجیتال: رشته‌ادعاها و بلوف‌های عوام‌فریبانه.

زن: موجودی که به‌ذات از هم‌جنسِ خودش هم می‌ترسد. مقابلِ «آدم». جنسی جذاب که برای نیل به اهداف، از ابزارهای گستردۀ بدنی، فکری، رفتاری و ابزارهای متنوع و حتی متضاد بهره می‌برد. در نظرگاه او هدف همواره وسیله را توجیه می‌کند. کارکشته‌ترین دروغ‌پرداز.

آدم: موجودی‌ست با قدرتی فزاینده در توجیه هر نوع عمل به‌کمک ارزش‌های متغیّر. تباه‌کنندۀ خود و ویرانگرترین موجودِ روی کرۀ زمین. از خود متشکر و خودخواه که برای ادامۀ حیات و رسیدن به آرزویِ باطنیِ «جاودانگی» به هر عملی دست می‌زند و از قربانی‌کردن هیچ‌چیزی فروگذار نمی‌کند. بازیگرِ منفعلِ نظم نوین جهانی که با نشان‌دادن گرایش به نحله‌ها و گروه‌ها و سبک‌زندگی‌ها و تفکرهای متنوعِ برساختۀ نظم نوین جهانی، در توهمِ «همسان‌نبودن با بقیه» زیست می‌کند.

شبکۀ اجتماعی: نمونۀ نوسازی‌شدۀ ترگل‌ورگل از شهربازی داستان پینوکیو.

دوست: امروزه عمدتاً با «ابژه» و «وسیله» مترادف است.

پیشرفت: در ظاهر با «رشد» و «حرکت رو به جلو» مترادف است امّا در معنی مساوی‌ست با دشوارشدن زندگی، انتشار افسردگی جهانی، پیچیده‌کردن زندگی، دورشدن از طبیعت انسانی، توسعۀ برده‌داریِ شیک و گسستِ پیوندِ طبیعی انسان‌ها به یکدیگر.

دهکدۀ جهانی: در ظاهر یعنی جهانِ یکپارچۀ بی‌مرز ولی در باطن گوریدن کلافِ بشریت است با هدف سودجویی نظامِ سرمایه‌داری. راهبردی برای «همسان‌سازی» بشریت به‌نفعِ «مصرف».

وکیل: زالو، نفوذکننده از ناحیۀ رنج و فلاکت.

سلبریتی: احمقی که از بلاهتِ احمق‌ترهای پرشمار اعتبار می‌گیرد.

جمهوری اسلامی: آنچه نه جمهوری‌ست نه اسلامی. پوششی برای قدرت.

مذهبیِ باز: کسی که هنوز رویش نشده مذهبی‌نبودنش را بپذیرد و فقط در مصرف‌گرایی، دوستی با افراد بی‌مذهب یا بی‌خدا و انجام برخی کارهای کم‌خطرِ غیرمذهبی جسارت‌ورزی می‌کند.

دموکراسی‌خواه: دیکتاتوری که هنوز قدرت را به‌دست نگرفته.

فودکورت: چراگاه

گرایش فکری: توهمِ ابداع‌شده برای زدودنِ حسِ «همسانی» با سایرین و القای هویت منحصربه‌فرد به بشریتی که زنبور کارگر و بندۀ تثلیثِ مصرف، فناوری و پول است.

مذهب: شوخی با انسان. نوعی ابزارِ برده‌داری کهن.

مذهب‌زدایی: شوخی با انسان. نوعی ابزار برده‌داری نوین.

روانشناسی: مجموعه نظریه‌ها و رفتارها در جهت طبیعت‌زدایی از انسان و تسلیم‌کردن او در برابر نظام نوین جهان. ابزاری برای تکمیل فرایند همسان‌سازی بشریت و تبدیل انسان به شهروند مطیع و مطلوب برای سرمایه‌داری و دهکدۀ جهانی.

همه: زمانی که فرد از این کلمه استفاده می‌کند منظورش «من و هر کسی که دور و برم هست» است. حتی گاهی فقط منظور «من» است.

زبان پویاست: در گذشته این تعبیر را زبان‌شناسان و به معنایی تخصصی و عمیق به کار می‌بردند. امروزه اغلب افرادی که زبان مادری‌شان را بلد نیستند برای فرار از پذیرشِ بی‌سوادی به این تعبیر متوسل می‌شوند.

این نوشته به‌روز می‌شود.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

5 دیدگاه

  • فَرِ هان هستم! گفت:

    درود بر شما !
    بسیار زیبا و دلنشین نوشتید .
    من که واقعا از این که دیدی به این گستردگی دارید لذت بردم!
    تقریبا بخش اعظمی از کلمات و تعاریفی که کردید در ذهن بنده نیز به همین شکل است!
    شاید دلیل لذت بردن بنده از این مطلب نیز همین باشد !
    اما در هر صورت خوشحالم که این مطلب را نوشتید !
    دَمِ شما گرم!

  • احسان گفت:

    خیلی خوب بود.
    البته بستگی داره نظرت درباره معنی واقعی خوب چی باشه.
    شایدم نظرت درباره کامنت یه چیز دیگه باشه اصلا در هر صورت عالی بود کلا با پست هات حال میکنم.

  • امیر لازمی گفت:

    نگاهِ کاملاً و عمیقاً منفی، تلخ و سیاهِ شما تو این مطلب، مشخص و پیداست! _ البته یه جورایی نشان از دقت و هوش بالای شما هم داره که تونستید بفهمید بعضی از این «مفاهیم» واقعاً چه تعریفی دارند.

    * من {فقط} با بعضی از تعاریف و برداشت های شما مؤافقم. با ذهنیت و برداشت های غلط، کوتاه، خیلی مختصر و البته ناقصِ شما از مفاهیم بزرگ و گستردۀ «سریالهای تلویزیونی، دین و مذهب، نظام جمهوری اسلامی، کارگاه آموزشی، روانشناسی، آزادی» مؤافق نیستم. کلاً این نوع اظهار نظرها رو دوست ندارم.

  • محدث گفت:

    تعاریفی جسورانه ای ارایه دادید!
    از دیدگاه من تعریفی جنجال برانگیزی از زن ارایه دادید.
    بی زحمت تعریفی از مرد هم لحاظ کنید.
    بسیار مشتاقم بدانم چطور خودتان را تعریف میکنید.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com