کلمات برایِ خیال‌پردازی مهیا هستند؛ از این بابت نگرانی ندارم. می‌توانم تا دورترین دورها آرزو بپرورانم. ولی دیگر برایِ واقع‌بین شدن هیچ بهانه‌ای دستم نیست. نه موهایِ سفیدِ رویِ شقیقه‌هایم، نه شکست‌هایِ مکررم، نه حقوقِ پایمال شده‌ام، نه دوریِ آرزوهایم… هیچ‌کدام را نمی‌توانم نادیده بگیرم. شبحِ هر خیالی را شکستی تازه پس می‌زند.

می‌توانم افسرده‌دلی باشم که روزمره‌اش را به کسالت می‌گذراند. این یکی از راه‌ها است. راهی که رنجی درونی و نفرتی بیرونی نصیبم می‌کند. راهِ دیگر آن است که باز خوش‌خیالانه تلاش کنم و بگردم. نتیجهٔ همچین کاری احتمالاً دویدن و نرسیدن است. (مثلِ افسرده‌ها حرف زدم، نه؟ خب من افسرده‌ام.) راهِ سومی هم هست: طریقِ صالحان پیش گیرم و بنده خوبی باشم تا مثلاً آن دنیا –در بهشتِ موعود که زیرِ باغ‌هایش نهرهایِ آب روان است- به آرزوهایم برسم. شاید این خرافاتی باشد که از پدرانم به ارث برده‌ام. یا حقیقتی که بر قلبم نازل شده است. شاید از آمیزه‌ای از تردید و یقین با شما حرف می‌زنم که محصولِ تجربه‌های رنگارنگ و تربیت‌های کاریکاتوری‌ست که در هر مکان و زمانی بر من اثر گذاشته است. شاید این همه که گفتم نمونه‌ای از چنگ‌زدنِ توده‌ها به وهم و خیالات است. هر چه هست، احتمالاً از افسردگی بهتر است.

تا جایی که به کلمات مربوط می‌شود، دنیا عرصهٔ بی سنگلاخِ من است. اما وقتی کار به واقعیت می‌رسد، همواره موجودی کافی نیست. در فروشگاهِ لباسِ تن‌درست، در کفش‌فروشی، در رستورانِ هانی، در سفر، در ماشینی که سوار می‌شوم، در پوشکی که برایِ بچه‌ام می‌خرم، در صبحانه‌ای که می‌خورم و بالأخره در چهاردیواری‌ای که دوست دارم «خانه» بنامم‌اش؛ سنگلاخ درست جلویِ پایم است. پنهان نمی‌کنم که زندگیِ امروزم بهتر از بسیاری از زندگی‌ها است، اما نه آن‌قدر که نفسِ ایده‌آل‌پرستم را راضی کند. پس ای کلمات پناهم دهید.

این رازِ اشتیاقِ من به ادبیات است.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویس، مربی و منتور ورزشی. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم و به آدم‌ها کمک می‌کنم برای به‌روزی، تن‌ورزی کنند.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com