شقشقیهای بود انگار که یک روز بعدش یکهو شد داستان. نشستم و نوشتم. خیال کردم واقعیتم را. شد این. داستان کوتاه دستنوشته را در ادامه بخوانید:
[gview file=”https://hmotahari.com//wp-content/uploads/2017/05/Dastneveshteh.pdf” save=”0″ cache=”0″]
شقشقیهای بود انگار که یک روز بعدش یکهو شد داستان. نشستم و نوشتم. خیال کردم واقعیتم را. شد این. داستان کوتاه دستنوشته را در ادامه بخوانید:
[gview file=”https://hmotahari.com//wp-content/uploads/2017/05/Dastneveshteh.pdf” save=”0″ cache=”0″]
داستاننویس، مربی و منتور ورزشی. دربارۀ انسان مینویسم و قصه میبافم و به آدمها کمک میکنم برای بهروزی، تنورزی کنند.
بازنشر مطالب این وبلاگ فقط بهصورتِ کامل، بدون انگیزۀ تجاری و با ذکر منبع امکانپذیر است.
طراحی و توسعه توسط سروش اصفهانی