نوشتۀ من دربارۀ زندان فناوری و بندگی برابر فناوری مبتنی بر شواهد است. بهخوبی میدانم که شریانِ حیاتی رسانهها مشروط به نشر وحشت است: هر روز ترس از مرگ، بیماری، جنگ، قحطی و گرانی، ویرانی محیط زیست، گرمای زمین، حمله موجودات فضایی و افزایش جرم و جنایت در صدر اخبار است.
فناوری رنگ عوض میکند
طی ماههای اخیر و بهتبع رکود کرونا، چند تغییر تازه در شیوۀ خدماتدهی غولهای فناوری مثل گوگل و فیسبوک رخ داد. فیسبوک اعلام کرد که از تاریخ مشخصی به بعد از پیامهای واتساپ بهنفع تجارت خود سود خواهد برد.
کمی قبلتر از این اتفاق، گوگل به مشتریانش پیامی ارسال کرد و در آن توضیح داد که محدودیتهایی برای فضای ذخیرهسازی تعیین کرده است و اگر از محدودۀ فضای ذخیرهسازی فراتر رفته باشیم، اطلاعاتمان را حذف میکند.
مصرف، وابستگی و دوباره مصرف
دو گروه در جهان هستند که به مشتریانشان «مصرفکننده» (User) و نه «کاربر» یا «مشتری» میگویند:
- فروشندگان مواد مخدر
- صاحبان محصول فناورانه مانند گوگل و فیسبوک و توییتر و….
تکنیکِ رایج فروشندگان مواد مخدر چیست؟
تعارف بزن، دعوت کن و بعد از اینکه قربانیات «معتاد» شد، از او بهرهکشی کن.
اعلامیۀ جدید گوگل من را بهیاد چنین تکنیکی انداخت. گوگل بین سالهای ۲۰۰۰ تا به امروز خدمات رایگان متنوعی را در سطحی وسیع و به زبانهای مختلف عرضه کرده. بخش اعظمی از سرویسها و محصولهای گوگل توسط خود او و بهدلیل سودآور نبودن کشته شدهاند که فهرستشان بسیار مفصل است. (بیش از ۲۲۰ مورد).
اما بخش دیگری از محصولات نظیر Gmail, Google search, Chrome, Photos, Map, Drive, Docs, Sheets و… همچنان فعالیت میکنند.
در طول بیش از دو دهه، گوگل با جستجوها، ایمیلها، عکسها، موقعیتهای جغرافیایی و در مجموع همۀ دادههای قابل تحلیلِ ما بهعنوان «مصرفکننده»، سرویسهایش را قدرتمندتر و ما را به آنها وابستهتر کرد.
زمانی که از سیستم تشخیص چهرۀ گوگلفوتوز هیجانزده شدیم حواسمان نبود که هوش مصنوعی و دادههای کامپیوتری به عکسهای شخصی و خانوادگی و دوستانۀ ما محتاج بودند تا به این قدرت برسند.
قدرتهای نو: فناوری قدرتمندتر از دولت
گاهی گمان میکنیم فقط حکومت ایران از سایۀ غولهای فناوری در هراس است. در واقع هر حکومت و دولت یا حتی ایالتی در سراسر امریکا و اروپا و اقیانوسیه امروز بر سر منافعش به اصطکاک با غولهای فناوری رسیده است.
اینکه چرا ایالتهای امریکا از گوگل شکایت میکنند یا چه چیزی اتحادیۀ اروپا را به تلاش برای محدودسازی قدرت غولهای فناوری ترغیب میکند موضوع این نوشته نیست.
روشن است که حالا رویارویی گوگل و آمازون و فیسبوک به سطح قدرتهای سیاسی-اقتصادی رسیده و محصولاتی که تا کمی پیشتر جذاب و تسهیلکننده و نشانۀ پیشرفت تلقی میشدند، میتوانند یک دولت مثل دولت استرالیا را آشکارا تهدید کنند.
گوگل بهسادگی یک دولت را تهدید میکند و میگوید اگر منافع اقتصادیام را محدود کنی، سرویس موتور جستجویم در محدودۀ استرالیا را از دسترس خارج میکنم.
دادههای کاربران به گوگل چنین قدرتی میدهد که دربارۀ اثرها و نتیجههای چنین اقدامی دقیقترین پیشبینیها را داشته باشد. دادهکاوی (Data Mining) که یکی از ابزارهای جذاب برای شرکتهای ارائهدهندۀ محصولات مبتنی بر اینترنت است، در واقع همان «جاسوسی» اما با نامی تر و تمیزتر است.
زندان فناوری یا بندگی برابر فناوری
بندگی برابر فناوری حقیقت آشکاریست که ترجیح میدهیم نادیدهاش بگیریم.
به حساب گوگلتان بروید و فهرست وبسایتهایی را که بهطور مستقیم و با حساب گوگل در آنها ثبتنام کردهاید مرور کنید. بسته به شغل و کاربری شما، ممکن است این فهرست بین ده تا صدها وبسایتِ خدماتدهنده را شامل شود.
علاوه بر این اگر از مرورگر کروم استفاده میکنید فهرست مفصلی از رمزهای ذخیرهشدۀ شما در گوگل ثبت شده است.
از برخی از عکسهای خصوصیتان فقط در گوگلدرایو یا گوگلفوتوز نگهداری میکنید و نسخۀ دیگری ندارید؟
گوگلکانتک به دفتر تلفن شما تبدیل شده؟
بسیاری از افراد و سازمانها و وبسایتها شما را با نشانی example@gmail.com میشناسند؟
حالا تصور کنید گوگل به هر دلیلی بخواهد خدماتدهی به ایران را قطع کند. یا ناگهان تصمیم بگیرد خدماتش را پولی کند. فکر میکنید پیشتر تصمیمهای یکجانبه، ناگهانی و بیتوضیح انجام نداده؟
فکر میکنید ناممکن و بعید است؟ کرونا به نسل ما اثبات کرد که دنیا پیشبینیناپذیرتر از چیزیست که تصور میکنیم.
محدودکردن شرکت هوآووی، از دسترس خارج کردن سرویسهایی مثل گوگلریدر، گوگلشورتنر و این آخری: تغییر حجم فضای ذخیرهسازی و اجازهدادن به خود برای حذف اطلاعات و… فقط چند نمونه است.
جهانی بدون گوگل را تصور کنید. زندگی من و شما در آن لحظه چطور خواهد بود؟
دست «مصرفکننده» ناگهان خالی میشود و این نقطهای است که شرافت و غرور و عزتنفس و همه چیز را از انسان میگیرد.
بندگی برابر فناوری یا تثلیث مدرن
فناوریها به مصرفکنندگانی شبیه به هم نیاز دارند تا از ساختار و مدل فکری و انتخابی مشخصی پیروی کنند.
اریک فروم چند دهه پیش از میل جهان به همسانسازی مردم در همۀ شؤون فکری و روحی و جنسی و… حرف زده بود.
صنعت زیبایی و پوشاک، صنعت پورن، صنایع غذایی، صنعت سینما و جهان دیجیتال نمیتواند خود را با تکتک سلایق متناسب کند، بنابراین این ماییم که باید ذائقه و سلیقهمان را به آنچه «ارزش» نمایانده میشود نزدیک کنیم، وگرنه بهقول فروم بیشتر از حد در احساس تنهایی غوطه میخوریم.
این شوقِ بیمهاری که بشرِ امروز به نتفلیکسیشدن و پادکستبازشدن و اینفلوئنسرشدن و دیجیتالیشدن و پولدارشدن و… دارد همان کوشش در جهت فرار از تنهایی و گرویدن به گروه است که اریک فروم به آن اشاره داشته؛ کوششی در خدمت تجارت تاجران.
بندگی برابر فناوری یا تثلیث مدرن (بهتعبیر داریوش شایگان) که نرمنرم ما را غرقتر میکند، بیسروصداتر از چیزیست که در فیلمهای آخرالزمانی دیدهایم.
گمان نمیکنم که دیگر کسی بتواند حلقۀ جادوییِ تولید-رشد-مصرف را در هم بشکند. این حلقه دیگر سر به فرمانِ هیچ غایتِ اخلاقی ندارد و خود به غایت تبدیل شده است. دستاورد دستوپاگیر و چشمپوشیناپذیری است که کسی را یارا و جرأت آن نیست که در ضرورتش تردید کند.
خلاصه آنکه نوعی ربانیّتِ جدید، لمسناپذیر و ممنوع است. فاجعهای عظیم با نتایج نامتصور است که میتواند پوچی کامل خود را بر ما آشکار کند وگرنه چگونه میتوان این عقلگسستگی حادی را که در زمانۀ ما بهروندِ بهظاهر عقلانی تولید نیرو میرساند توضیح داد؟ تکنولوژی، تولید و مصرف به عقیدۀ من تثلیث جدید معبدنِ مدرنِ ما است.
زیرِ آسمانهای جهان، گفتگوی رامین جهانبگلو با داریوش شایگان، نشر فرزان، صفحه ۱۰۳
این نوشته مفید بود؟ با همرسانی آن در شبکههای اجتماعی، به نشر محتوای مفید کمک کنید.
حامی باشید
میتوانید با پرداخت مبلغ دلخواه از این نوشته و جریان خلق و نشر محتوا در این وبسایت حمایت کنید. نام شما در فهرست حامیان ثبت میشود.
از بعضی جنبهها، دنیای ترسناکی شده. شبیه رمانهایی مانند “دنیای قشنگ ما” هاکسلی.
الان برای مثال، گوگل ما رو حتی بهتر از خودمون، پدر مادرمون، روانشناسمون و حتی پزشکمون میشناسه.
سالها پیش فیسبوک میتوانست با چند تا کامنت و لایک ما، احتمال سکته قبلی رو بهتر از هر تست پزشکی دیگری پیش بیینه کنه. هزاران مثال این چنینی میتوان زد.
البته این جنبه تاریک ماجراست. می توان از جنبه های روشنتر هم صحبت کرد که بحث الان ما نیست.
در مجموع، فکر میکنم در مقام مقایسه با تاریخ بشر، زمانه ما یکی از بهترین دورانهاست.
من هم موافقِ تخطئه مطلق پدیدههای نوظهور نیستم. البته آنچه هر چیز را از مدار درست خارج میکند، کنار گذاشتن اخلاق انسانی است.
سلام
در رابطه با این موضوع شاید تماشای مستند The Great Hack 2019 براتون جالب باشه.
درباره اینه که چجوری یه شرکتی نتایج انتخابات 2016 آمریکا و برگزیت رو با سو استفاده از اطلاعات مردم در فیسبوک و غیره، تغییر داده.