بریده کتاب در شبکههای اجتماعی سریعتر از نسخههای کتاب در کتابفروشیها دست به دست میشود. جای خوشحالیست؟ نه. چرا؟
پیشتر دربارۀ تأثیرِ نامطلوبِ ولگردی نویسنده در شبکههای اجتماعی زیاد گفتهام. حضورِ نویسنده در شبکۀ اجتماعی مساویست با نوعی خودارضایی: تن و جان میرود و نطفهای جایگیر نمیشود.
حرافی و پرگویی یکی از خصایص شبکههای اجتماعیست. سرعتِ انتقالِ مفهوم سمِ مهلکی برای نویسنده است. شنیدهها، دیدهها و نظراتِ نویسنده (برای عمقیافتن) میبایست در درون بمانند، خیس بخورند، به فرایندِ ذهنی تن بدهند و در روزی که باید در هیبتی نو متولد شوند.
اما حکایتِ بریده کتابها در شبکههای اجتماعی چیست؟
محتوا قربانی میشود
بریده کتاب در شبکههای اجتماعی بسیار سریع دست به دست میشود. چیزهایی با عنوانِ «دیالوگ ماندگار» یا عناوینِ مشابه در لحظه توجه مخاطب را جلب میکند. فرایندِ خواندنِ بریده کتاب در شبکههای اجتماعی و بازنشرِ آن آنقدر سریع است که فرصتی برای تعمق و تأمل به مخاطب نمیدهد.
در آوارِ مطالب، محتوا (هرقدر هم جذاب باشد) فراموش میشود. مخاطبِ چنین نوشتههایی بهجای تکرار و تأمل، تنها یک فعالیتِ پیشفرض برای خود میشناسد: پسندیدن و همرسانی.
سیری بدون دریافت انرژی
بازنشرِ سریع بریده کتاب در شبکههای اجتماعی مساویست با نوعی اقناع و سیری بدونِ دریافتِ انرژی لازم. محتوای کتاب، مشخصاً با تعمق دریافت میشود. هرقدر قدرتِ تعمقِ مخاطب بیشتر باشد، قطعاً اثرگذاری و کارکرد محتوا بیشتر خواهد بود.
کاربران شبکههای اجتماعی با پسندیدن و بازنشرِ بریده کتابها، بهجای خوردنِ وعدۀ غذایی هی تنقلات میخورند. چاقیِ کاذب هیکلمان را بدترکیب میکند.
بریده کتاب در شبکههای اجتماعی نامطمئن و نااستوار
بسیاری از نوشتههایی که بهعنوانِ بریده کتاب یا نقلِ قول از نویسنده در شبکههای اجتماعی همرسانی میشود منبعِ قابل اعتمادی ندارد.
حتی اگر منبع قابل اعتماد باشد، مشکلی بزرگتر وجود دارد: بدفهمی چهارچوبِ مضمونی.
بارها دیدم بخشهایی از رمان خداحافظ گاری کوپر جناب رومن گاری را در شبکههای اجتماعی نقلِ قول میکنند. آن بخشها از دور بسیار شبیه به یک دیالوگ عمیقِ عاشقانهست، در حالیکه شخصیتِ محوری داستان جملاتی فریبنده برای فرار از پایبندی به زنان میبافد.
نوشته بدونِ فهمِ چهارچوبِ مضمونی دست به دست میشود. مخاطب بهدنبالِ اصل نمیرود، با بازنشرِ محتوا به بدفهمی دامن میزند، فرصتِ عمیقشدن را از خود و دیگران دریغ میکند.
باز هم باید بگویم: ترویج کتابخوانی در شبکههای اجتماعی مثل فوتبالبازی کردن روی زمین یخی هاکیست.
برای مطالعۀ بیشتر در این زمینه:
– هشدار دربارۀ دگردیسی ذهنها
– ما پطروس نیستیم و طوفان تغییر مغزها قابل پیشگیری نیست