آدم خوب است هی هی عاشق شود. آدمی باید یک بار عاشقِ عطرِ نان بشود، بعد فراق بکشد تا… معلوم نیست کی. آدمی باید عاشقِ یک ترانه بشود، بعد فایلش را گم کند تا… معلوم نیست کی. آدم باید عاشقِ دویدنِ یک دختر بشود. دلِ آدم باید برای لبخندی برود. آدم باید موقعِ سرِ کار رفتن به زنش بگوید «خداحافظ» تا وقتی برمیگردد باز عاشق باشد. آدم، راستِ راستش عاشقِ چیزهای نو میشود، عاشقِ چیزهای از دست رفته میشود. آدم عاشق چیزی میشود که میترسد یکهو ناغافل از دستش برود. آدم هی هی باید عاشق شود با این حساب.