jm_200_NT1.pd-P16.tiffهر از گاه می‌خوانیم و می‌شنویم بزرگی از اهلِ هنر یا ادبیات در بسترِ بیماری‌ست و همه از او بی‌خبرند. گاهی وقتی خبردار می‌شویم که کار از کار گذشته است. و گاه، شانتاژکاران سر می‌رسند و از آبِ گرفتاری هنرمندِ بیمار برای خودشان و رسانه‌شان و موقعیتِ اداری‌شان کره می‌گیرند. در این میان آنکه زورش بیشتر است و دستش به رسانه می‌رسد، باز می‌تواند بگوید «بابا! من مریضم و بی‌بیمه و بی‌پشتوانه! روزی کسی بوده‌ام برای خودم، به دادم برسید.» اما آن بی‌رسانه چه کند؟ آن ضعیفی که ستاره‌ای در آسمانِ سیاست و هنر و اقتصادِ این مُلک ندارد به که شکایت ببرد؟

مملکتِ ما پُر است از ضعیف‌ها. وقتی سینماگری که همیشه توی چشم است به رنجوری می‌افتد و نظامِ سلامت و پشتیبانانِ فرهنگی دمِ غسال‌خانه سر می‌رسند، دیگر باید حسابِ کار دست‌مان بیاید و بفهمیم چه در مملکت می‌گذرد. آن همه دعوی چه شد؟ کجاست نجات‌دهنده‌ای تا بالأخره بارِ سنگینِ رنجِ سالیان را از گردهٔ مردمِ زخم‌خورده بردارد؟
از رنجِ تن هلاک‌کننده‌تر و خاموش‌تر، رنجِ جهل است. کجاست آنکه گفت ما می‌خواهیم به تحمیق شما پایان بدهیم؟ پس کی قرار است بیماری جهل و بیماری جسم و جانِ ما مردم بهبود یابد؟ با کدام روش؟ با خیانت و فساد و دروغ و ریا و محدود نگاه داشتنِ شهروندان؟

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com