«مسؤولانِ کشوری از انهدامِ یک باندِ دیگر تولیدِ کتاب در کشور خبر دادند. خبرگزاریها در ساعتِ ۸:۳۰ صبحِ امروز با انتشارِ این خبر از ابعادِ گستردهٔ عملیات علیه یک باندِ بزرگِ تولیدِ کتاب نوشتند. مسؤولانِ مبارزه با تولید و عرضهٔ کتاب در کشور میگویند این باندِ مخوف به صورتِ زیرزمینی به تولید کتابهای مختلفی چون برترین رمانهای جهان، تازهترین رمانهای فارسی، آثارِ جامعهشناسان و فیلسوفانِ مشهور و… مشغولیت داشته است. یک مسؤول رده بالا دربارهٔ میزانِ تولیدِ این باندِ بزرگ و مخوف گفت: در حدود ماهیانه یک اثر در این باند تولید میشده است.
همچنین مسؤولانِ کشوری از ادامهٔ مبارزهٔ جدی علیه تجارتِ کثیف و زیرزمینی «کتابفروشی» خبر دادند و گفتند: تاکنون هزاران فردِ مشغول به این تجارتِ کثیف را شناسایی و از کار بیکار کردهایم.»
متنی که خواندید بهظاهر مضحک است، ولی هیچ بعید نیست که بهزودی از آن به عنوانِ یک پیشبینی یا «فانتزی محقق شده» یاد کنیم. خبرگزاریها (اینبار واقعاً) از حذفِ معافیتِ مالیاتی کتابفروشان و ناشران خبر دادند. شخصاً مخالفتی با این کار ندارم و چنانچه در کتابِ «حاشیه بر کتاب» گفتهام، معتقدم کتابفروشی و نشر باید چنان حرفهای و تجاریسازی شود که دیگر محتاجِ للـهباشی نباشد و خودش روی پای خودش بایستد. اگر چنین شود، مالیات هم بدهد خوب است.
طی روزهای اخیر خبرِ دیگری هم منتشر شد: رئیس خانهٔ کتاب از پولی شدنِ سامانهٔ اعطای شابک به کتابها خبر داد.
این پایانِ خبرها نیست. در تازهترین خبر آمده است که کتابفروشیها از این پس باید برای فعالیت، علاوه بر هزاران جای مختلف از جمله اماکن و صنفِ کتابفروشیها و غیره و غیره و غیره، از وزارت فرهنگ و ارشادِ اسلامی هم مجوز بگیرند.
وقتی برای غذایی که در رستوران میخوریم، بنزینی که میزنیم، حقوقی که میگیریم و هر جنسی که از یک بقالی میخریم پیشپیش و پسپس مالیات پرداخت میکنیم، میتوان زیرسبیلی مالیاتِ کتاب را هم نادیده گرفت و مثلِ هر ایرانی دیگر، راحت بود و با گذراندنِ یک آخرِ هفته در شمال همه چیز را موقتاً فراموش کرد. اما انتظارِ ساده آن است که در ازای هر مالیات، خدماتی به پرداختکنندگانِ مالیات ارائه شود. ما هم پیاز را میخوریم، هم کتک را و هم پول را میپردازیم!
اگر مسؤولانِ کشور دعوی ترویج مطالعه دارند، برگزاریِ هفتهٔ کتاب و خرج کردنهای میلیاردی پیشکش، لااقل جلوی پای کتابفروشان سنگاندازی نکنند و برای باز کردنِ یک باب کتابفروشیِ بیضرر دستانداز درست نکنند. بعد اگر خواستند، مالیات هم بگیرند، پولِ شابک را هم بگیرند، پیاز را هم بخورانند و چوب را هم بزنند.
تا زمانی که کتابفروش شدن و ناشر شدن یک فعالیتِ زیانده و پردردسر است، هرگز نشرِ کشور حرفهای و بالنده نمیشود که بخواهد مالیاتی بپردازد. تا وقتی دستاندازها وجود دارند، فقط و فقط مجال برای کاسبانی فراهم است که شیرهٔ جانِ نویسنده را میکشند یا با فروشِ مشتی کتابِ درسی و عامهپسند کتابفروشی واقعی را بدنام میکنند.
منبع: وبلاگ پندار بازار