رسالتِ نانوشتهای در خانهٔ کتاب اشا داشتیم و آن «معرفی وبلاگها و وبسایتهای مؤثر بر جریانِ کتابخوانی» بود. به یاد دارم که چند نمونه را همان سالها که هنوز خانهٔ کتاب اشا سرِ پا بود معرفی کردم. گاهی هم پیش میآمد که برنامههای کتابخوانی را معرفی میکردیم یا آنکه اگر کسی دستِ یاری میطلبید، فرصتی مهیا میکردیم تا صدایش به گوشِ جمعِ بیشتری برسد. در دورهای که جریانِ عفنِ سیاست همه چیز را به گند کشید، تقریباً تا مدتی دیگر بویی از ادبیات و کتاب شنیده نمیشد تا اینکه این روزها باز بارقههایی میبینم که شادم میکند. فکر کردم شاید بد نباشد شما هم با برخی از آنهایی که به چشمِ من آمدهاند و چشمم را گرفتهاند آشنا شوید و اگر جایی و کسی را علاوه بر اینها میشناسید، در بخشِ نظرات یادآوری کنید تا با ذکرِ نامِ خودتان به این متن بیفزایم.
1: اسراب، وبلاگی برای معرفی خلاقانهٔ کتاب
محمدحسین مرادی وبلاگی جمع و جور دارد به نامِ اسراب که در توضیحِ تکسطریاش نوشته است: «دستهٔ پرندگان». او در وبلاگش حاشیه نمیرود، لباسِ فضل و فخر نمیپوشد و ساده، روان اما خلاقانه کتابی را که خوانده است معرفی میکند. او برایمان از لذتی که برده است میگوید و دنیایی را که تجربه کرده است توصیف میکند. مرادی از کلیشههای معرفی کتاب در مجلات و روزنامهها بهدور است و این نشان میدهد که معرفی کتاب برای او نه راهِ کسبِ درآمد و شهرت و نه کاری از سرِ تکلیف و رفعِ تکلیف، که لذتی مداوم است که دوست دارم آن را با دیگران شریک شود. عنصرِ «خلاقه بودن» مهمترین ویژگی وبلاگِ او و نثرِ روان و سالم از نظرِ دستوری، دیگر ویژگی مهمِ نوشتههایش است. ویژگیای که این روزها در جهانِ نوشتاریِ آزادِ وب، کمیاب است.
2: جَهَک، وبسایتِ مؤسسهای مردمنهاد برای کتابخوانی
جهک خلاصه شدهٔ «جریان همخوانی کتاب» است. تا جایی که خبر دارم مؤسسانِ جهک معلمانی هستند که از فضایِ خشک، رسمی و خلاقیتکُشِ مدارس به بیرونِ مدرسه پناه آوردهاند. البته آنها در مدارس هم کوشیدهاند قالبها را بشکنند و کتابخوانی را بیادعا و ادا ترویج کنند. این گروه که به لطفِ خدا از پستانِ نفتدهِ دایهٔ دولت و حکومت دور است، حالا فقط تلاشی دو نفره نیست و گروهی با اعضای داوطلب و دوستدارِ کتاب آن را میگردانند و برای ترویجِ کتابخوانی میکوشند. خلاقیت در معرفی کتاب و ساختنِ دنیایِ تازه بر اساسِ کتاب، عنصرِ بارزِ این گروه است. تا جایی که من از سایتشان سر در آوردم، اعضای این گروه فقط به خواندن و توصیه به خواندن بسنده نمیکنند، بلکه میوهٔ تازه از کتابخوانی میگیرند و این، حقیقتاً یعنی مطالعهٔ مفید. (توصیه میکنم بخشِ گزارشهای این سایت را از دست ندهید.)
3: تا اینجا خواندم، وبلاگِ بیادعای معرفی کتاب
وبلاگِ دیگری که این روزها شکرِ خدا فعال است و امیدوارم پایدار باشد، وبلاگِ «تا اینجا خواندم…» است. وبلاگی ساده که نویسندهاش میکوشد خوبِ و بدِ کتابهایی را که خوانده است -به دور از جوِ روزگار و پروپاگاندای رسانههای اینور و آنور- با مخاطبانش شریک شود.
شاخصهٔ بارز همهٔ این نمونهها، اورژینال بودنشان است. آنها کپیبردارِ صرف نیستند و سطحِ درگیریشان با موضوعِ کتاب آنچنان بالاست که از مقلد بودن، به ایدهپرداز بودن رسیدهاند؛ ولو این ایدهها در مراحلِ ابتداییِ کار ساده باشد. همهٔ این نمونهها هم قابلِ بهرهبرداری شخصیاند، هم میتوان از آنها الگوبرداری کرد و با افزودنِ اندکی خلاقیت و ایدهٔ نو، عَلَمی تازه برافراشت. برای من روشن است که نه از صدارتِ فلان وزیر و معاونتِ بهمان معاون، نه از هدایت و پولپراکنیِ فلان آقا و بهمان دستگاهِ سیاسی-مذهبی-فرهنگی-نظامی و نه از هیچ راهِ دیگر غیر از راهِ مردمی، کتابخوانی اوج نمیگیرد و اهمیتش آشکار نمیشود. سلفی گرفتن با کتاب و عکسِ پریرخها را کنارِ کتاب توی اینستاگرام منتشر کردن چشمنواز است، اما هیچ اثری بر مردم ندارد و صرفاً تصویری شتابزده و بیعمق است که زود از ذهنشان میگذرد. مچگیری از این و آن که این روزها جای خبرنگاری کتاب را گرفته هم، جز مشوش کردنِ ذهنها اثری ندارد. این مدعیانِ تنگنظر فقط آب را گلآلوده میکنند. در مقابل، کتابخوانانِ خالص، انرژی نهفته در کتابها را آزاد میکنند و جانی تازه میگیرند و جانِ تازه میبخشند. پس زندهباد و دستمریزاد به همهٔ کسانی که بدونِ طمع و غرضورزی و چشمداشت برای ترویجِ آگاهی میکوشند.
پیشنهادهای دیگران:
4: امروز لیلی چی میخونه؟ (پیشنهادی از سیداحسان حسینینسب)
هنوز تندبادِ شبکه های اجتماعی نتوانسته درختِ وبلاگِ خانم لیلی کتابدار را از بیخ و بن برکند. او همچنان فعال است و همچنان مینویسد. لیلیِ کتابدار، کتابها را متناسب با داستان و فرم، در تصویری با دکوپاژ مناسب میگنجاند. در وبلاگِ او، تصاویر به نسبتِ متن اولویت دارند و او، در ادامه، بریدهای از کتابِ معرفی شده را به عنوان شاهدی از «خواندنی» بودن کتابش به مخاطب عرضه میکند. در قحط سالِ وبلاگ، آن هم وبلاگهایی که به کتاب میپردازند، باید دست خانم لیلی کتابدار را بوسید. وبلاگش برقرار…
هنوز تندبادِ شبکه های اجتماعی نتوانسته درختِ وبلاگِ خانم لیلی کتابدار را از بیخ و بن برکند. او همچنان فعال است و همچنان می نویسد. لیلیِ کتابدار، کتاب ها را متناسب با داستان و فرم، در تصویری با دکوپاژ مناسب می گنجاند. در وبلاگِ او، تصاویر به نسبتِ متن اولویت دارند و او، در ادامه، بریده ای از کتابِ معرفی شده را به عنوان شاهدی از «خواندنی» بودن کتابش به مخاطب عرضه می کند. در قحط سالِ وبلاگ، آن هم وبلاگهایی که به کتاب می پردازند، باید دست خانم لیلی کتابدار را بوسید. وبلاگش برقرار