رک و راست باید پذیرفت که راهِ گریزی از ممیزیِ کتاب در ایران وجود ندارد. قوانینِ مصوبِ شورایِ عالیِ انقلابِ فرهنگی به صورتِ رسمی، و ابرام و اصرارِ پشتِ پردهٔ نهادهایِ نظامی و شخصیتهایِ خاص همواره مانع از حذفِ ممیزیِ کتاب است. نه میتوانیم ممیزان را حذف کنیم، نه ادارهٔ کتاب را. ایدهآل آن است که اعمالِ سلیقهها به حداقل برسد و فضایِ بازِ گفتگویِ فرهنگی شکل بگیرد. برایِ رسیدن به این فضا چه باید کرد؟ باید شرایطِ موجود را در نظر گرفت و بر اساسِ آنچه در عالمِ واقع ممکن است راهکار ارائه داد.
اگر به گفتگویِ فرهنگی عقیده داریم و میخواهیم تعامل با ناشران و مؤلفان را از حالتِ فرسایشی و دقآورِ فعلی به شرایطی قابلِ تحمل برسانیم، باید این نکات را لحاظ کنیم:
- ناشران و مؤلف، مجرم نیستند. متأسفانه سیستمِ ممیزیِ کتاب در ایران بهشدت نگاهِ مجرمانه و خطایاب نسبت به ناشران و مؤلفان دارد. این نگاه باید تغییر کند.
- بنا نیست همهٔ دنیا مثلِ ما فکر کنند. ممیزی و ممیزان وظیفهٔ کانالیزهکردن و یکسانسازیِ افکار و عقاید را ندارند که بخواهند جلویِ عقایدِ متفاوت را بگیرند. باید به عقایدِ متفاوت احترام بگذاریم.
- افرادِ خاص و کسانی که قدرت دارند با یک تلفن دودمانِ یک ناشر یا مؤلف را به باد بدهند، باید به حدودِ اختیاراتِ خود واقف شوند. هیچ لزومی ندارد که افرادِ خاص بر ممیزانِ کتاب و ادارهٔ کتاب حکمرانی کنند. اگر اینگونه باشد، نقطهٔ ضعفِ بزرگی در ادارهٔ کتاب وجود دارد.
- مَثَلِ ناشر و مؤلفی که کتابی در ادارهٔ کتاب دارد، مَثَلِ زندانیای است که هنوز حکمش مشخص نشده و فعلاً در انفرادی روزگار میگذراند. بیهمدم، بیروزنی به بیرون، بیامیدی به بعد.
- طولانی شدنِ روندِ ممیزی به حسِ زندانیِ انفرادی بودنِ ناشر و مؤلف دامن میزند. ادارهٔ کتاب باید به زمانِ قانونی متعهد باشد و در سر رسیدِ معین شده نتیجه را به ناشر ابلاغ کند.
- افراد یا نهادهایِ تصمیمگیر دربارهٔ انتشارِ یک کتاب باید شفاف و روشن به ناشر و مؤلف معرفی شوند.
- مؤلف و ناشر صرفاً ادارهٔ کتاب را مسئولِ تعیینِ تکلیفِ محصولِ خود میدانند، بنابراین از سر باز کردن و جوابِ درست ندادن و سر دواندنِ ارباب رجوع باید روزی خاتمه یابد.
- ناشر و مؤلف باید ممیزِ خود را بشناسد. وقتی سیستم مدعیست که ممیزی (کارشناسیِ کتاب) با سانسور متفاوت است، پس چه دلیلی برایِ پنهانکاری و مخفیشدن وجود دارد؟ ممیز باید به محضِ شروعِ بررسیِ یک کتاب رسماً خود را به ناشر و مؤلف معرفی کند تا بعدها بتواند دربارهٔ تصمیمش پاسخگو باشد.
- ادارهٔ ممیزی باید ابلاغهایِ بدونِ مهر و امضایِ اصلاحیه را کنار بگذارد. این مسئولیتگریزیست. اصلاحاتِ موردِ نظرِ ادارهٔ ممیزی و ممیز باید قابلِ ارائه به رسانهها باشد تا در معرضِ افکارِ عمومی قرار گیرد. آیا از تصمیمِ خود میترسیم؟
- باید ساز و کارِ قانونی برایِ حلِ اختلاف بینِ ناشر و ادارهٔ کتاب تدوین شود. ناشر باید بتواند در صورتِ لزوم از تصمیمِ ادارهٔ کتاب دربارهٔ محصولش به مراجعِ قانونی شکایت کند. باید به مسئولیتگریزی پایان داد.
- باید دربارهٔ کتابِ در دستِ بررسی اطلاعرسانیِ دقیق و بهروز ارائه شود. ناشران باید دارایِ سامانهای مشترک با ادارهٔ کتاب باشند تا روندِ بررسیِ کتاب را مشاهده کنند. ناشران باید بتوانند برایِ محصولِ خود برنامهریزی کنند و این برنامهریزی منوط به دانستنِ وضعیتِ کتابشان در ادارهٔ کتاب است.
- تصمیمها باید قطعی باشند. ممیزی باید یک مرحله داشته باشد. ممیزیِ پیش از انتشار، ممیزیِ هنگامِ توزیع، عوض شدنِ ناگهانیِ نظرِ اداره کتاب و خمیر کردنِ یک کتاب، ممیزیِ هنگامِ خرید، ممیزیِ هنگامِ عرضه در نمایشگاهِ کتاب و امثالهم، بیش از پیش روندِ عرضهٔ کتاب را پیچیده و ناشفاف میکند. علاوه بر این، ناشرانِ سودجو هم خوب بلدند این ممیزیها را دور بزنند. این وسط فقط سیستم کنف میشود. بهتر است تصمیمی درست و قطعی و یکباره گرفته شود و مسئولیتِ آن کاملاً پذیرفته شود.
- پیش از همهٔ اینها، باید نگاهِ سیاسی و امنیتی به کتاب را کنار بگذاریم. باید بگذاریم کتاب راهِ خودش را برود و همچون دیگر محصولات در معرضِ قضاوتِ منتقدان و بزرگان قرار بگیرد.
- در نهایت، ممیزانِ ما باید حدودِ اختیاراتِ مشخصی داشته باشند. باید همه بدانیم که ممیز عقلِ کل نیست، بلکه صرفاً یک دروازهبان است. متأسفانه تمرکزِ برخی ممیزان بر «منتشر نشدن» کتاب است و میکوشند به هر بهانهای، مانع از انتشارِ یک کتاب شوند. گاهی حتی نظراتِ شخصی دربارهٔ کتاب مطرح میکنند و میگویند بهتر است فلان کتاب چاپ نشود. باید این نگاه تغییر کند و اصل بر «انتشار» باشد.
ما به خوشبینی عادت داریم. حالا که سیدعباسِ صالحی -معاونِ فرهنگیِ وزیرِ ارشاد- از ایجاد فضایِ گفتگو حرف میزند، باید امیدوار باشیم تا مشکلاتِ کتاب نرمنرم رفع شود. البته خدا کند شخصِ سیدعباسِ صالحی که نظرات و دیدگاههایِ متعادل و مناسبی دارد، در چهارچوبِ فشل و در هم و بر همِ ادارهٔ ارشاد گرفتار نشود و بتواند به گفتههایش عمل کند.