محسن حججی

اعتبارِ آدمی به جسمش نیست. اگر به جسم بود، هیکل‌مندهای جهان معتبرترین‌ها بودند. جسد بماند یا نماند، برگردد یا برنگردد، چیزی در دلِ ما عوض نمی‌شود.
مردهای بزرگ، مردهای خیلی خیلی بزرگ، از حجابِ جسم گذر می‌کنند. خدا می‌داند گذر از جسم چه مرتبه‌ای دارد.
مردهای بزرگ، مردهای خیلی خیلی بزرگ، از جایی به بعد دیگر متعلق به خودشان نیستند. متعلق به خانواده‌شان، همسرشان، پدر و مادرشان، فرزندان‌شان و دوستان‌شان نیستند. خونِ مردی که سَر می‌دهد در شریانِ قلبِ هر آزاده‌ای جاری‌ست.
گیرم که ما را از بازگشتِ پیکرِ محسن حججی محروم کنند. ما درس‌آموخته‌های مکتبِ «بگذر و بالا بیا» چه غم از بی‌سری و بی‌جسدی داریم؟
مردِ بزرگ‌مان را برای بازگشت نفرستادیم که امروز مویه‌گر بنشینیم.
درس‌آموختۀ مکتبِ «بگذر و بالا بیا» کارش را خوب بلد بود. مالِ خدا بود و پیشِ خدا برگشت؛ سرافرازانه برگشت.
مالِ خدا جز برای او نیست و سند به نامِ هیچکس نمی‌خورد.
آقامحسن برگشته است.
آقامحسن سرافراز برگشته است.
خدا کند چنان آزاده باشیم که خون محسن حججی در شریانِ قلب‌مان جاری باشد؛ فارغ از سیاست، مذهب، تفکر و دسته‌بندی. باشد که جفاکار و دروغ‌زن نباشیم و مالِ خدا را به نامِ خود سند نزنیم.
آقامحسن برگشته است. ایران پُر است از آقامحسن‌ها. دور نیستند. یکی‌شان شاید جوانکِ زباله‌جوری بود که همین دیشب با او هم‌صحبت شدم. یکی‌شان شاید همانی باشد که به‌جفا به بند کشیده شده تا خاموش بماند و نقد نکند.
جفا نکنیم.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویس، مربی و منتور ورزشی. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم و به آدم‌ها کمک می‌کنم برای به‌روزی، تن‌ورزی کنند.

3 دیدگاه

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com