درمان با نوشتن سرفصلِ بسیاری از پژوهشهای روانشناختی و توصیههای روانشناسیست. ما هر چه باشیم، در مواجهه با خیانت، دشمنی، ظلم، ناکامی و شکست از حالت عادی خارج میشویم و وضعیتی متفاوت پیدا میکنیم. ممکن است چیزی را بشکنیم، به دیگری حملهور شویم، افکارِ شوم در سر بپرورانیم و به خودمان یا دیگری آسیب بزنیم.
لذت انتقام یا عفونتِ زخمهای روح؟
وقتی به ظلم و خیانتِ دیگری واکنش نشان میدهیم، درواقع به او اجازه دادهایم مدیریتمان کند. واکنشهای عصبیِ ما، قدرتِ او را دوچندان میکند و آن «منِ» واقعی و عادی را به حاشیه میراند.
صبوری کردن بر ظلم و خیانت و تزویرِ دیگری، سینۀ ما را فراختر و قلبمان را گشادهتر و روحمان را رشدیافتهتر میسازد.
خیلی خوب میفهمم که در زمان مواجهه با ظلم و خیانت و بدی و دروغ، حفظ آرامش کارِ دشواریست. مثلاً وقتی متوجه میشویم عزیزترین کسمان ماهها یا سالها فریبمان داده است، به انتقام فکر میکنیم.
یا وقتی متوجه میشویم خلوص و صداقت را نثارِ کسی کردهایم که دربارۀ گذشتهاش دروغهای بیشرمانهای گفته است، دلمان میخواهد روحمان را با آسیب زدن به او التیام ببخشیم.
اما باور کنید انتقام و ظلم به دیگری زخمهای روحمان را عفونی میکند.
رواندرمانی با نوشتن
نوشتن یک ابزار برای برونریزی و مرور است. وقتی مینویسیم، ناخودآگاهمان فعال میشود و با نوشتن، به خودآگاه نزدیکش میکنیم. این روند، ما را در یافتنِ گرهها و عقدههای فردی یاری میکند.
نباید جریان نوشتن بهقصد درمان را کوتاهمدت دانست. برای رواندرمانی با نوشتن نیازمند صبوری و روزانهنویسی بهمدتِ طولانی هستیم.
برخی از مسائل روح و روانِ ما پس از یک بحران، صدمه، سوگ یا امثالهم بروز پیدا میکند. اما برخی از گرهها روان و ناهنجاریهای روحی، لزوماً ناشی از یک حادثه یا صدمۀ روحی نیستند.
اغلبِ ما بهدلیل شرایط محیطی و جغرافیایی و مشکلاتی که بهسببِ زندگی در این عصر و در این کشور دچارش شدهاید، با ناهنجاریها و گرههای روان درگیریم. از درگیری با مسائل جنسی گرفته تا درگیری با بدخُلقیهایی مثلِ حسد، کینه، تندخویی و….
برای کشفِ ریشهها و رویارویی با حقیقتی که در ماست (و ناخودآگاهمان دوست دارد همچنان پنهان بماند و درمان نشود و توجیهاش میکند)، نوشتن یک ابزارِ کارآمد است.
درمان با نوشتن پس از سوگ یا حادثۀ تلخ
پیش از هر چیز خوب است به این سؤال فکر کنیم: «ظلم کردن به کسی که به ما ظلم کرده است، چه دستاوردی برایمان دارد؟» سعی کنید به این پرسش پاسخهای سازنده بدهید. منظورم از پاسخِ سازنده برشمردنِ دستاوردهاییست که روح و جسم و امیدِ ما را در زندگی بهبود میبخشد. بنابراین «دلم خنک میشود» جزو پاسخهای سازنده تلقی نمیشود.
بعد از وقوع یک اتفاقِ ناخوشایند مثلِ خیانت، ظلم، برملاشدنِ دروغ و امثالهم، غرور و اعتماد بهنفس ما آسیب میبیند. بهتر است به جای هر کاری، به فکرِ مرهمی برای زخمهایمان باشیم.
مقابله به مثل زخمهای ما را عفونی میکند. با مقابله به مثل در چرخۀ ناخوشایندی میافتیم که باعثِ قدرت یافتنِ ظالم میشود. خودخوری مغزمان را از کار میاندازد و قدرتِ تشخیص دادنِ درست و نادرست را از ما میگیرد.
درمان با نوشتن یا رشددادنِ فکر و روح
دربارۀ درمان با نوشتن نوشتهها و مقالههای بسیاری وجود دارد. بسیاری از روانشناسان دربارۀ اثر درمان روحی و حتی درمان بیماریهای جسمی با نوشتن سخن گفتهاند. اما من میخواهم از دریچۀ ذهنِ یک نویسنده نگاهی به تأثیر درمانیِ نوشتن بیندازم.
پیش از هر چیز باید مصیبتی را که بر سرتان آمده بهدرستی بشناسید و بپذیرید.
- مثلِ رسمِ نقشۀ یک ساختمان، با کمکِ کلمات ماجرا را ثبت کنید. اگر لازم میبینید، در نوشتهتان خودتان یا کسی که به شما ظلم کرده را قضاوت کنید. از چیزی نترسید و هیچچیز را کتمان و پنهان نکنید.
- از یادآوری اشتباههای خودتان طفره نروید. بنویسید چون بعداً به کار میآید.
- اشتباههای دیگری را هم بنویسید.
- بهتر این است که تصور کنید دارید قصهای مینویسید. مثلِ یک قصه همه چیز را از ابتدا شرح بدهید.
- قضاوتِ امروزتان دربارۀ خودتان و دیگری را با قضاوتِ دیروزتان مقایسه کنید.
- رنجتان را بهخوبی شرح بدهید.
نوشتهتان را در جایی امن نگه دارید. سعی کنید هر روز بنویسید. بهویژه وقتی خیلی خیلی عصبانی هستید و احتمال میدهید کار ناجوری ازتان سر بزند، قلم و کاغذ بردارید. اگر با کاغذ راحت نیستید، نوشتهتان را در موبایل یا کامپیوترتان ثبت کنید. مهم این است که چیزی دور انداخته نشود.
ممکن است مهارت خوبی در نوشتن داشته باشید یا اصلاً نوشتن بلد نباشید. اینها مهم نیست. مهم این است که جریان نوشتن را متوقف نکنید و مرتب بنویسید. هر وقت عصبانی هستید بنویسید.
چند پیشنهاد در جریان درمان با نوشتن
میتوانید این پیشنهادها را عملی کنید یا روشِ منحصر به فرد خودتان را پیش بگیرید:
- برای یک آشنا یا دوستِ معتمد نامه بنویسید. (مطمئن شوید او مخاطب امنیست.)
- هر از گاه به نوشتههای قبلیتان سر بزنید و آنها را مرور کنید. جریانِ تغییر را نرمنرم حس میکنید.
- سعی کنید خود را در جریان نوشتن تحلیل کنید. شاید به نتایج خوبی دست پیدا کردید. شاید رفتارها و تصمیمهای اشتباهتان را پیدا کردید و تصمیم گرفتید بهتر عمل کنید.
خب اینها که گفتی چه فایدهای دارد؟
ممکن است آنقدر بدحال باشید که خواندنِ این نوشته هم کفرتان را بالا آورده باشد. طبیعیست که نوشتن برایتان سخت باشد. دستِ کم اگر دست به کار شوید، روزهای اول کار سختی دارید.
سعی میکنم چند دستاوردِ مفیدِ درمان با نوشتن را فهرست کنم تا با دیدِ بهتری سراغش بروید:
- نرمنرم شرایط را بهتر و دقیقتر خواهید دید. یعنی دیدِ منطقیتر و درستتری به اتفاقی که افتاده است پیدا میکنید.
- با نوشتن افکار و تصمیمهای خطرناکتان، یک مرحلۀ «قضاوت و درستیآزمایی» میسازید. آنها را بنویسید و کمی بعد مرورشان کنید و ببینید واقعاً عاقلانهاند؟ دردی از دردهای شما کم میکنند؟
- متوجه میشوید قضاوتتان چقدر درست و بهجا بوده است. شاید در روند نوشتن متوجه شوید میتوانید به دیگری هم حق بدهید. یادتان باشد ما از موقعیت، شرایط زمانی و مکانی و روحی، و گذشته و آیندۀ کسی که حالمان را خراب کرده است اطلاعات کافی نداریم.
- بیآنکه کسی وسطِ حرفتان بپرد یا در دَم قضاوتتان کند درد دل کردهاید.
- ضعفهای روح و فکرتان را بهمرور بهتر شناسایی میکنید. نقاط ضعفتان را پیدا میکنید و برایشان تصمیم میگیرید.
آخرش که چه؟
بسته به قدرتِ روح و فکرتان، درمان با نوشتن نرمنرم در شما اثر خواهد کرد. ممکن است بهزودی سینهای گشادهتر و روحی بلندتر پیدا کنید. راستش را بخواهید مصیبتها و گرفتاریها و رنجها دو کارکرد دارند:
- یا: روحِ ما را شکستهتر و پلیدتر میکنند
- یا: روحمان را رشد میدهند و از ما انسانی بزرگتر میسازند.
تفاوتِ کارکردِ اول و دوم در یک چیز است: امید. یادمان باشد امید ساختنیست و تنها با صبر میتوان از آن پاسداری کرد.
به دو سال پیشتر فکر کنید. دو سال قبل هم احتمالا یک اتفاقِ ناخوشایند روح و روانتان را به هم ریخته بود. آن روزها چه حال و روزی داشتید؟ اگر انتقام گرفتید، چه چیزی به دست آوردید؟ اگر انتقام نگرفتید چه چیزی از دست دادید؟
آدمها بازیگرانِ تقدیرِ ما هستند. نقششان را بازی میکنند و میروند. مهم این نیست آنها چطور رفتار میکنند. مهم وجود و روح و قلبِ ماست که ما چطور میسازیمش.
مراقبِ قلبتان باشید. دنیا به زیباییاش محتاج است.
ما نظرمون موافقه