دربارۀ فرهنگ

تربیتِ موجوداتِ فشل و بی‌هنر

سعدی در بابِ هفتم در آغازِ بخشِ «در تأثیرِ تربیت» می‌گوید:

«حکیمی پسران را پند همی داد که جانانِ پدر، هنر آموزید که مُلک و دولتِ دنیا اعتماد را نشاید و سیم و زر در سفر به محلِ خطر است؛ یا دزد به یک بار ببرد یا خواجه به تفاریق بخورد. اما هنر چشمهٔ زاینده است و دولتِ پاینده و اگر هنرمند از دولت بیفتد غم نباشد که هنر در نفسِ خود دولت است؛ هر جا که رود قدر بیند و بر صدر نشیند و بی‌هنر لقمه چیند و سختی بیند

ناشرانِ ایرانی –چه خصوصی و چه دولتی- نعل به نعل همانندِ پسرانِ حکیم‌اند. تا بود، از کاغذِ یارانه‌ای برخوردار بودند و وقتی کسی عقلش رسید و بساطِ یارانهٔ کاغذ را جمع کرد، هنوز سفرهٔ رنگینی مثلِ نمایشگاه کتابِ تهران برای‌شان پهن بود. حالا هم مدتی‌ست زور می‌زنند تا به بیش‌تر از این‌ها برسند و دنبالِ معافیتِ مالیاتی‌اند. تقصیری هم ندارند، امثالِ سعدی بر این مملکت حکمرانی نمی‌کنند!

در کشوری که مالیات هنوز یک موضوع لوکس است و به هزار و یک روش می‌توان دورش زد، چرا ناشران دنبالِ دور زدنِ قانونیِ مالیات نباشند؟ مؤسساتی که اغلب‌شان بی‌هنرند و هنوز تکیه به ملک و دولتِ نمایشگاهِ کتاب و معافیتِ مالیاتی دارند، باید هم از زمین تا آسمان با معیارهایِ نشرِ حرفه‌ای فاصله داشته باشند.

نشر صنعت و کسب و کار است، نه نوانخانه. دولت با حمایت‌هایِ دایه‌گونه از ناشران و پیش کشیدنِ امتیازهایی مثلِ «معافیتِ مالیاتی» صنعتِ نشرِ ایران را بیش از گذشته به موجودی فشل و بی‌هنر تبدیل می‌کند. ناشرانِ دولتی که هیچ، ناشرانِ خصوصی هم وقتی بدانند مالیاتی در کار نیست، یله‌تر در صندلیِ راحتی‌شان فرو می‌روند و برایِ هنرآموزی تلاش نمی‌کنند. این تصمیم کارِ هر کسی که باشد، مستقیماً جلویِ حرفه‌ای شدنِ نشرِ ایران را می‌گیرد. ناشر باید بتواند خوب پول در بیاورد و مالیاتش را بدونِ دردسر و کوچک‌ترین احساسِ نقصانی بپردازد. اگر این‌طور باشد، اگر ناشر خودش را به سودآوری ملزم بداند، قطعاً برایِ تولیدِ بهتر و کیفی‌تر و توزیعِ کیفی‌ترِ محصولاتش می‌جنبد. اما دولت‌مردان با دادنِ امتیازِ نپرداختنِ مالیات به ناشران، آن‌ها را متنعم و بی‌هنر بار می‌آورند.

اگر واقعاً دولت دلسوزِ ناشران است، چه بهتر که سیستمِ ممیزیِ کتاب را قانون‌مند کند. ناشران تا وقتی احساسِ خطرِ ورشکستگی نکنند، قطعاً به جنب و جوش نمی‌افتند، تا وقتی سایهٔ مالیات‌گیرنده بالایِ سرشان نباشد حرکتِ رو به جلو نمی‌کنند.

تصور کنید این دولت برود و کارِ معافیتِ ناشران از پرداختِ مالیات هیچ‌وقت به سرانجام نرسد. آن وقت باید دوباره حرفِ سعدی را گوش کنیم:

«وقتی افتاد فتنه‌ای در شام / هر کس از گوشه‌ای فرا رفتند / روستازادگانِ دانشمند به وزیریِ پادشا رفتند / پسرانِ وزیرِ ناقص‌عقل به گدایی با روستا رفتند»

امیدوارم این بار اختلافِ وزارتخانه‌ها رویِ این موضوع، به نفعِ فرهنگِ کشور تمام بشود.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویس، مربی و منتور ورزشی. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم و به آدم‌ها کمک می‌کنم برای به‌روزی، تن‌ورزی کنند.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com