جایزهٔ جلال 91 را اهدا کردند. به چند اثرِ غیر داستانی و یک اثرِ مثلاً داستانی به اسمِ «حافظِ هفت». مجموعاً به دو اثرِ مربوط به رهبری جایزه دادهاند. و این یعنی سیاست حاکم بر جایزه جلال میگوید که چاپلوسی استحقاق جایزه دارد. این رسمِ جایزه دادن البته نمایانگرِ یک حقیقتِ مسلمِ دیگر هم هست: آقایانِ داور میترسند به اثری خوب جایزه بدهند چون از بلند شدنِ قدِ دیگران میترسند. میترسند چون کوتولهاند. و آنقدر بیجرأتاند که حتی اسمشان را هم لو نمیدهند تا لااقل ما با این قسم کوتولهها بیشتر آشنا شویم. گرچه حدسش کارِ دشواری نیست. داورانِ اقماری معمولاً حلقهای بستهاند که یک دور داورند و یک دور برگزیده.
مادامی که این حلقه بر جوایز ادبی دولتی حاکم است، هیچ جایزهٔ درست و درمانی به یک نویسندهٔ آزاده تعلق نمیگیرد. پنج دوره جایزه جلال برگزار شده و میبینیم که هیچ اثرِ قابل قبولی نتوانسته از ارشادیها جایزه بگیرد. به آثارِ خنثی و نویسندگانِ خنثی و بیخطر جایزه دادهاند تا مبادا کسی رویِ دستشان بلند شود. سیاسیبازی و عقدههایِ شخصی بهشدت در جوایز دولتی و خصوصی این مملکت حاکم است. تا این چنین است، نباید دم از افق روشن داستاننویسی زد. هر که گفته، سادهلوح بوده یا کمی ذوقآزمایی فانتزی کرده است.
پینوشت: اسامی داوران چندی قبل اعلام شد. همانهاییاند که حدس میزدم. و اگر سابقهشان را بررسی کنید میبینید در هر پنج دوره یا برگزیده بودهاند یا داور!
به گمانم اینکه بگوییم “چاپلوسی استحقاق جایزه دارد” بی انصافی است. بهتر است بگوییم جایزه جلال “میدان خوش رقص ارشاد نشینان” شده است.
بهبودی و صحرایی در این میانه تقصیرکار نیستند، زحمت کشیدهاند و احتمالا از سر صداقت و حسن نیت اثری مرتبط با رهبر انقلاب آفریدهاند. این متصدیان وزارت فخیمه ارشادند که از این فرصت استفاده سوء کردهاند و خوش رقصی کردهاند.
فکر نمی کنید شما دارید با همان روشی که محکوم می کنید به نویسندگان برگزیده جلال ال احمد تو هم صنفی های خود توهین و بی احترامی می کنید. بدون این که مثلا رمان حافظ هفت را نقد علمی بکنید. درست مثل روزی که آنا هنوز هم می خندد را در آشا نقد کردید. من حافظ هفت را خوانده ام از آن لذت بردم. دو