هنوز هم میشود توی این وبلاگستان مرده از ادبیات و سینما حرف زد؟ هنوز هم میشود به یادِ کلکلهای عهد حیاتِ وبلاگستان نقد و نظر نوشت و کاری را کوبید و از کاری تعریف کرد؟ نمیدانم. ولی فکر میکنم بهترین و تنها رسانهٔ من در این روزها همین وبلاگ است. خواه پنج مخاطب داشته باشد، خواه پنج هزار.
به یادِ آن روزهایی که نقد نوشتن و کری خواندن و گلایه کردن در وبلاگستان اوجی داشت، میخواهم دربارهٔ فیلم جدید حمید نعمت الله بنویسم که رسماً فیلمنامه نداشت. و این برای من یعنی خراب شدن و لکهدار شدنِ یک اعتمادِ حدوداً عمیق. اعتمادی که «وضعیت سفید» و «بیپولی» ساخته بودند. اعتمادی محصول همکاری مشترکِ نعمتالله و هادی مقدمدوست در نگارشِ فیلمنامه. خب، امروز فیلمنامهای دیدم بدونِ داستانِ کِشنده، تکیهزده بر شوخیهای جنسی، عشوههای خرکی بازیگر و پر از سوراخ سنبههایی که برابر هر کدام علامت سؤالی وجود دارد.
میخواهم از انتخابِ نامناسب بازیگران بگویم. انتخابِ اشتباهِ بازیگر زن و ناتوانی در بازی گرفتن از بازیگرانی چون علی عمرانی که خود ذاتاً بازیگر است و در این فیلم در حد یک هنرپیشه فیلمهای تلویزیونی بود.
در مجموع فیلمی شلوغ، متلکپران، خستهکننده، کسالتآور و سلبکنندهٔ اعتماد بود. نکته مثبتی هم داشت: خوب بازی گرفتن از حامد بهداد.