محتوا در دوران کرونا چه حالی پیدا کرد؟ در زمانی که بودجۀ تبلیغاتی شرکتها آب رفته، دولتها مجبور شدهاند دست و پایشان را جمع کنند، پیشبینیها همگی از رکود و رشد منفی اقتصاد در سراسر جهان حرف میزنند، محتوا چه کارکردی دارد؟
محتوا در دوران کرونا و یک نقطۀ عطف مهم
این دوران کی تمام میشود؟ من پیشگو یا پزشک نیستم. اما اطمینان دارم محتوا از هر نوعش در یک نقطۀ عطف تاریخیست. بله، اگر اغراق نباشد باید بگویم دورۀ کرونا عصر طلایی محتواست.
اگرچه کمپانیهای بزرگ ترجیح دادهاند بودجۀ تبلیغاتیشان را از تلویزیون، رسانههای کاغذی و بیلبوردها بهسمتِ رسانههای دیجیتال هدایت کنند، حتی این هزینهها هم نسبت به آنچه قبل از شیوع ویروس پیشبینی شده بود کاهش یافته است.

ناشران کار را متوقف کردهاند. لااقل در ایران قیمتها آنچنان بالا رفته که هزینۀ چاپ کتاب سر به فلک میگذارد. مردمی که قبلاً کتاب میخواندند حالا ترجیح میدهند شکمشان را سیر نگه دارند و بعد اگر فرصتی شد و ریالی ته جیبشان باقی ماند، به کتاب هم فکر کنند.
محتوا دانهای در زمستان است
کسانی که با مفاهیمی چون پروپاگاندا، استراتژی محتوا، استراتژی رسانهای و سیاست آشنایی دارند بهخوبی میدانند که محتوا مثل دانهای است که در زمستان میکاری.
همین حالا، هر روز مردمی از سراسر جهان میخواهند بدانند وضعیت اقتصادی کشورشان، تعداد مرگ و میر ناشی از ویروس کرونا و زمان بازگشت به زندگی پیشین و رفتن به کنسرت و سینما و استادیوم فوتبال و باشگاه کی فرا میرسد.
ذهنهای کنجکاو و تا حدودی کسل از قرنطینههای اجباری یا اختیاری، دستها را روی کیبورد میجنباند تا شعلۀ کسالت و بیخبری را با رسیدن به سایتی خبری، یک خبرگزاری، یک منبع اطلاعاتی، یک موتور جستجو فروبنشاند.
چه چیزی بهنفع محتوا تغییر کرده است؟
از نظر مردم در دسترسترین دروازه برای سرک کشیدن به دنیای واقعی اینترنت است. البته شخصاً ترجیح میدهم دنیای واقعی را در جایی دیگر جستجو کنم، اما استثناها در تحلیل بیاثرند.
هجومِ مردم به سمت استفاده از ظرفیتهای وب که همگی بهنوعی تلاش برای دسترسی به انواع محتوا محسوب میشود، تا جایی پیش رفت که پنهای باند اینترنت کشور هم کم آورد. حالا وضع کمی متفاوت شده است، اما انسان میل و غریزۀ عجیبی در تطبیقدادنِ خود دارد.
اگر تا دیروز استادیومها برای تماشای الکلاسیکو پر میشدند، حالا وبسایتهای پخش آنلاین بازی جای سکوها را گرفتهاند. مراسم رونمایی از کتاب، فروشگاهگردی، خرید و خیلی چیزهای دیگر شکلی تازه پیدا کردهاند.
اشتها برای محتوا بیشتر شده است
محتوا در دوران کرونا اهمیتی نو پیدا کرد. همۀ آنچه مردم به دنبالش هستند محتواست. در آغازین روزهای شیوع ویروس کرونا، وقتی شرکتهای بزرگ نمیدانستند با بودجۀ تبلیغاتیشان و کاهش درآمدشان چه کنند، این شارلاتانها بودند که با نشر محتوا دربارۀ درمان ویروس پول و شهرت صید کردند.
روغن بنفشه خیلی زود به شایعترین کلام در ایران تبدیل شد. در امریکا کشیشی که ادعا میکرد با یک شربت مردم را مصون میکند بینندگان زیادی را پای برنامۀ تلویزیونیاش نشاند.
اینها همه محتواست اما همۀ محتوایی که میتوان تولید کرد و دید و خواند نیست.
شیوع کرونا به همۀ کسانی که با محتوا (داستان، شعر، فیلم، موسیقی، تبلیغات، پندهای مذهبی، توصیههای پزشکی) سر و کار دارند کمک کرد تا ناخواسته شیوههای متفاوتی را امتحان کنند. برنامههای زندۀ اینترنتی ناگهان اوج گرفتند. افرادی که تا دیروز با شبکههای اجتماعی ایاغ نبودند یکهو در قاب IGTV ظاهر شدند.
دنیا باز هم تغییر میکند
همهچیز در این جهان دگرگونشونده است. کرونا زمانی فراگیر شد که فکرش را هم نمیکردیم. ما منتظر کرونا نبودیم. اما میتوانیم منتظر بازگشت به شرایط امن باشیم.
اگر محتوا دانه است (که بهنظرم هست)، امروز بهترین زمان برای کاشت دانههاییست که بهوقتش سبز خواهند شد.
دوراندیشها امروز روی ارائه دو نوع محتوا تمرکز دارند:
- محتوایی برای زمان فراگیری کرونا
- محتوایی برای زمان پس از کرونا
عطش برای محتوا شدت گرفته و حالا، خلاقیت در شیوۀ ارائه و محل ارائه است که میتواند بودجههای تبلیغاتی کاهشیافته، مخاطبان از دست رفته، درآمد کسر شده و دیگر صدمهها را تا حدی جبران کند.
این نخستین بار نیست که انسان برابر یک دگرگونی بزرگ قرار میگیرد.
در سراسر زندگی کسانی میتوانند سالم بمانند و رشد کنند که مثل گندم منعطف باشند. این اصل چه در اقتصاد و تجارت و چه در سیاست یا توسعۀ فردی و سلامت روان صادق است. تغییر رفتار مخاطبان همان چیزیست که به تولیدکنندگان محتوا یا هر محصولی که جز از طریق محتوا قابل معرفیشدن نیست یادآوری میکند:
دانه بکار.
کار من دانه کاشتن برای کسبوکارهاست. کلمات را به مُهرههای بازاریابی شما تبدیل میکنم. اگر کپیرایتر نیاز داشتید میتوانیم گپ بزنیم.