رمان کلت۴۵

یک نگاه به کلت45

سیدمرتضی میرعزآبادی: عقلا می گویند:نقد ادبی بر 3 نوع است:
1-نقد لغوی:بررسی اثر ادبی از نظرگاه کاربرد زبان و اصول و قواعد آن .
2-نقد فنی:بررسی آرایه ها و زیبایی های ادبی اثر .
3-نقد اخلاقی:بررسی اثر از نظرگاه ارزش های اخلاقی.
ولی من می گویم نقد، نوع چهارمی هم دارد و آن نقد سلیقه ای است.نقدی که در آن منتقد نه از اصول و قواعد حرف می زند و نه از زیبایی های ادبی و اگر از ارزش های اخلاقی حرف زد به این معنی نیست که خودش منتقد اخلاق مداری است، بل فقط سلیقه خاص خود را درباره اثر به زبان یا بر روی کاغذ می آورد .
نویسنده در مقابل 3 نوع اول هیچ واکنش خاصی نمی تواند نشان دهد، یا قبول کرده و ودر آثار بعدی خود به آن توجه بیشتری می کند یا محترمانه ردش می کند .
ولی در مقابل نوع چهارم دو نوع عکس العمل نشان خواهد داد:
یا سلیقه منتقد را قبول دارد یا ندارد.
1-اگر نقد سلیقه ایِ منتقد را قبول داشت ،لبخند ملیحی می زند و می گوید حق با شماست
2-اگر سلیقه منتقد را قبول نداشت ،باز احتمالا دو عکس العمل نشان خواهد داد یا لبخند ملیح را می زند و هیچ نمی گوید یا می زند دهن منتقد را سرویس می کند.
من خودم را خیلی جزو عقلا نمی دانم ،پس وقتی قرار است در مسابقه لذت افزوده مطالعه رمان کلت 45 حسام الدین مطهری شرکت کنم می روم سراغ نقد سلیقه ای ،فقط امیدوارم اگر جناب مطهری سلیقه ام را نپسندیدند ،عکس العمل دوم را نشان ندهند.
من ابتدا به چند نکته که در هنگام مطالعه یادداشت کرده ام اشاره می کنم و بعد نظر کلی ام را می گویم.
1-کلت 45 از معدود رمان های ایرانی ای است که ازآن خوشم آمد. موضوع داستان نو و قابل تامل و بسیار هوشمندانه انتخاب شده است ،هوشمندانه ازاین نظر که موضوع داستان ،بخشی از تاریخ ایران است و این به ماندگاری اثر و تاثیر گذاری بر روی قشر وسیعی از مردم ایران که با این موضوع دست و پنجه نرم کرده اند، کمک می کند . موضوع کلیشه ای نیست و پایانش را نمی توان حدس زد.
2-داستان روان و زیرکانه جلو رفته است. اینکه داستان دو شخصیت اصلی دارد و بخش ها یک در میان وعادلانه بینشان تقسیم شده خیلی به زیبایی داستان افزوده است.
3-حسام الدین مطهری به قول خودش از ادا و اطوارهای نوشتن پرهیز کرده ولی کسره های بین کلمات در شروع داستان آزار دهنده است.
4-یک از محسنات بارز کتاب توجه نویسنده به جذابیت داستان در شروع آن است ،جناب مطهری با اشاره بر روی نکاتی که یک جور حس نوستالژیک را در خواننده زنده می کند ،او را از آغاز داستان پای صفحات کتاب میخکوب می کند.
5-ایرادی که در اوایل داستان به نظرم آمد این بود که اصلا مشخص نیست که صالح چند ساله است،مثلا در فصل 9 یک جا لحن صالح بچگانه می شود و جای دیگر لحنش مثل جوان بالغی است .
6-تشخیص تغییر زمان هم سخت است.مثلا در فصل 10 متوجه نمی شوی چقدر زمان در داستان جلو رفته که اواسط فصل، تازه نویسنده به تغییر 5 ساله زمان اشاره می کند و این خواننده را گیج می کند.(البته این ایراد ممکن است برآمده از بی دقتی من در مطالعه باشد وشاید من فصل 9 و 10 را باید یکبار دیگر بخوانم.)
7-فصل یازده کتاب به نظرم جهش خوبی نسبت به فصل های قبلی اش داشت ولی مقداری به داستان های امیرخانی مخصوصا قیدارش شبیه شده بود که فکر می کنم این برای نویسنده صاحب سبکی چون حسام الدین مطهری ضعف حساب می شود که این مشکل در فصل های بعد تکرار نشده است.
8-مهارت نویسنده در توصیف صحنه تظاهرات در فصل 22 مثال زدنی است.با خواندنش می انگاری میان جمعیتی و با آنها قدم بر می داری ،انگار نویسنده تظاهرات های انقلاب را خود با چشم خود دیده است ولی سنش اینگونه نمی گوید،باید به جناب مطهری برای هنرش تبریک گفت ،کمتر کتابی پیدا می شود که اشک مرا در بیاورد ،که کلت 45 و فصل 22 اش جز همین معدود کتاب هاست.
9-کار جالبی که از نویسنده در این کتاب دیدم این بود که تغییر شخصیت اخلاقی افراد را با تغییر نام نشان داده بود. یعنی مهین را به زری ،مینو را به شهین و نادر را به ابراهیم تغییر نام داده بود تا به خواننده تغییر شخصیت را القا کند و این روش کار خودش را کرده بود.
اما نظر کلی:
واقعا فکر نمی کردم اولین کتاب یک نویسنده بتواند به این خوبی باشد ،این نشان می دهد حسام الدین مطهری آینده بسیار روشنی در نویسندگی خواهد داشت .
مطالعه و تحقیقِ خوب و دقیق نویسنده کاملا در خیل داستان قابل مشاهده است واین یکی از ارزش های کتاب به حساب می آید.
نویسنده در توصیفات داستانی آنقدر روان وخاص می نویسد که خواننده گیج نمی شود و مجبور نیست دوباره برگردد و از نو بخواند. کلمات اضافی و بازی های زبانی بی مورد اصلا در کتاب نیست ،خواننده نه تنها از خواندنش خسته نمی شود بلکه زمین گذاشتن کتاب برایش غیر ممکن می گردد.
نکته دیگری که به نظرم نباید از کنارش گذاشت نگاه نویسنده به شهدای انقلاب بود. که من در کمتر کتابی یا شاید در هیچ کتابی این نگاه را ندیده بودم.
نکته آخر نگاه بی طرفانه و بی خصمانه نویسنده به ماجراهای بعد از انقلاب است. جناب مطهری اصلا با سلیقه شخصی خود با این موضوع بر خورد نکرده و همانگونه که ایرادات مجاهدین را دیده ،ایرادات کمیته را هم دیده و از بیان کردن آنها ابایی نداشته و این بسیار مهم است.
در پایان به جناب حسام الدین مطهری به خاطر نوشتن چنین کتاب حرفه ای و ارزشمندی تبریک می گویم.
برگرفته شده از payanevis.blog.ir

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویس، مربی و منتور ورزشی. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم و به آدم‌ها کمک می‌کنم برای به‌روزی، تن‌ورزی کنند.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com