سید حمید خلیلی: نمیدانم تا به حال کتابی خواندهاید یا فیلمی دیدهاید که باعث شود تمام مدت خود را جای تک تک افراد قصه بگذارید، هم پای احساسات آنها زندگی کنید و تا انتهای ماجرا با آنها پیش بروید و در نهایت که کتاب را بستید آرزو کنید ای کاش این داستان هیچ وقت تمام نمیشد؟ یا آرزو میکردید واقعا این جهان داستان جهانی واقعی میبود و ما شانس حضور در این جهان را میداشتیم؟
رک و راست بگویم وقتی به من پیشنهاد خواندن رمان کلت45 داده شد، (رمانی که به حالت سرگردانی در وزارت ارشاد افتاده بود و افتاده است که آرزو می کنم هرچه زودتر از این حالت خارج شود که اگر نشود به نظر من خیانتی به ادبیات ایران صورت گرفته است) با خودم گفتم چه کسی حوصلهٔ خواندن پانصد و چند صفحه آن هم پشت کامپیوتر را دارد؟ به این حال من اضافه کنید حال اطمینان نداشتن به داستانی که با خوشباوری تمام احساس میکردم شاید نقطهٔ ضعفی در داستان بوده است که وزارت ارشاد به آن مجوز نداده است و گمان اشتباه که مگر میشود نویسندهای هرچند با تجربه در عرصهٔ ادبیات در نخستین داستان و رمان خود شاهکاری خلق کند ولی تمام این احتمالات وقتی صفحات اول رمان را شروع کردم از بین رفت و تنها چیزی که باقی ماند احساس لذت بود.
احساس لذتی که به من بعد از خواندن این رمان دست داد احساسی بود که تنها در خواندن بعضی از رمانها یافته بودم. رمانهایی که میتوان گفت هر آدمی را مسحور هنر نویسنده میکنند. هنر نویسندگیای که آن قدر زیبا وقایع، احساسات و عواطف را ترسیم میکند که انسان گمان میکند یا خود نویسنده یکی از افراد اصلی ماجرا بوده است یا شاهد عینی ماجرا که آنقدر دقیق و توانا میتواند ماجرا را شرح دهد.
کلت 45 از آن دست رمانهایی است که من در طی خواندنش بارها و بارها به اطرافیان خود گفتم نویسنده آنقدر زیبا وقایع را شرح داده که گویی بوی گلهای خشک شدهٔ ریخته شده روی ماست به همراه عطر نعنا به مشام آدم میخورد، احساسات یک خانوادهٔ چهارنفره دور یک سفره به انسان دست میدهد و حتی وقتی صحنههای تعقیب و گریز را ترسیم میکند گویی پای خود آدم سست میشود و دیگر بینا میشود و میخواهد به روی زمین بیفتد.
آنقدر تجربهٔ خواندن این رمان برای من خوب بود و آنقدر برای من آموزش در باب نویسندگی و ادبیات در بر داشت که نمیدانم از کجایش باید بگویم و گفتن از رمانی مثل کلت 45 کار فرد بی سواد و بیتجربهای مثل من نیست. فقط آنقدر باید بگویم که هر لحظه منتظر انتشار نسخهٔ کاغذی این رمان هستم.
با آرزوی موفقیت برای نویسندهٔ کتاب.