نقد رمان تذکره اندوهگینان | نوشتۀ کوتاه دکتر فهیمه شانه دربارۀ رمان تذکره اندوهگینان:
از اندوه تا دانستن، از اندوه تا یافتن، از اندوه تا شادی: تارسیدن به خود فاصله بسیار است. خوشا اندوهی که ابتدای راه یافتن و رسیدن باشد و خوشا اندوهگینی که از اندوه مرکبی برای تاختن به سوی شادی بسازد.
این جملات مانیفست رمان تذکرهٔ اندوهگینان است؛ داستانی که سرآغازش اندوه بیکران است و درونمایهاش اندوهی ناتمام و پایانش… خوشا آنکه قدم در راه میگذارد و روان میشود بلکه بیابد.
این رمان، همچون حوادث ادبی دیگر، «اتفاقیست که در زبان روی داده است.» روبنای تذکرهٔ اندوهگینان زبان خاص قرن هفتمی آن است که در جای جای روایت با شعر پهلو میزند؛ چه هنگام توصیف چه هنگام بیان حوادث و وقایع.
این شیوهٔ بیان برای رمان انتخاب نویسنده است برای درک مفهومی خاص. اما بهرهٔ خواننده از همین منظر چیزی ورای حظ وافر است، چون بدون نیاز به رمزگشایی از زبان یا حل کردن معمایی برای دانستن و فهم بیشتر، روایت را با شیرینی خاصی قوت جان میکند و لذتش را در ضمیرش ثبت میکند.
شاید بشود درونمایهٔ داستان را به نحوی با عرفان گره زد. گمان میرود نویسنده قصد نداشته است سلوک یا عرفانی را به نمایش بگذارد یا حتی افکارش را با روشنفکریهای عارفانه و عرفانگونه گره بزند.
شاید بهره جستن از نام، اندیشه و شیوهٔ زندگی عارفان نویسنده را در مسیر داستان به مقصد نزدیکتر میکرده است. این نکته را از آنجا میشود به یقین دریافت که خواننده همزمان با خواندن اثر یا پس از آن با خود سر این ماجرا درگیر شود که چقدر میشود فضا، زمان، شخصیتها، دیالوگها و سایر عناصر داستان را با آنچه از میراث عرفانی و ادبی بر جای مانده است تطبیق داد.
نکتهٔ بسیار مهمی که در این رمان خودنمایی میکند چگونگی حفظ شدن متن تذکره تا امروز، تصحیح و رسیدنش به مخاطب امروزیست.
در همهٔ پیچ و تاب گذر زمان و ماجرای تذکره اندوهگینان با حوادث روزگار تأکید بر اندیشهٔ جاری در رمان نهفته است. چیزی که شاید برای خوانندهٔ سطحی گیجکننده و نابجا به نظر برسد اماخوانندهٔ حرفهای نکته را از رهگذر همین بازیها دریابد. اما آیا مخاطب سطحی هرگز به سراغ خواندن این رمان خواهد رفت؟