گیرم که همهٔ برنامههایِ صبحِ تلویزیون یک بخشِ معرفیِ کتاب علم کنند. آب از آب تکان نمیخورد. نهایتاً کمی اوضاعِ کتابخوانیمان عوض میشود، اما تحولِ بزرگی رخ نمیدهد. رسانههایِ ایران فقط در تبلیغ نکردن و معرفی نکردنِ کتاب مقصر نیستند، بلکه شیوهٔ درستِ این کار را نمیدانند. معرفیِ کتاب مانندِ هر کارِ دیگری روشمند است. هر کتابی شیوهٔ معرفیِ خاصِ خود را دارد. بنابراین نمیتوان هر اثر را به هر روش و با هر ادبیاتی به مخاطب شناساند. و این دقیقاً کاریست که برنامههایِ تلویزیون میکنند. مجری کتاب را تویِ دست میگیرد، جلدش را نشانِ دوربین میدهد، اسمش را میگوید، فهرستش را روخوانی میکند و نهایتاً کمی از متنش را برایِ بینندگان میخواند. اگر پفک را هم اینطوری تبلیغ کنند محال است زیاد طرفدار پیدا کند.
مشکلِ دیگر، بهره نگرفتن از فرصتهایِ متنوعِ معرفیِ کتاب است. به عبارتِ دیگر، رسانههایِ معرفیِ کتاب در ایران تکثر ندارند. از طرفِ دیگر، برایِ معرفیِ کتاب از ابزارهایِ مختلف غافلیم. بگذریم از اینکه اگر در رسانهای کتاب معرفی شود، از قابلیتهایِ رسانهای به درستی بهرهگیری نمیشود. در معرفیهایِ معمول یا سنتیِ کتاب، مخاطبانِ مختلف در مد نظر قرار نمیگیرند و هر نوع کتاب، برایِ همه معرفی میشود. این در حالیست که مخاطبانِ بالقوهٔ کتاب، روحیات، خلقیات، نیازها و پسندهايِ مختلف دارند. گاهی در اتوبوس نشستهاند، گاهی در مطبِ دندانپزشکی انتظارِ نوبتشان را میکشند و گاهی از رادیویِ اتومبیلشان به برنامهای فرهنگی گوش میدهند.
شیوهٔ سنتیِ معرفیِ کتاب که شیوهای نادرست اما معمول است، به این فاکتورها در معرفیِ کتاب بیتوجه است:
- مخاطب کیست؟
- مخاطب کجاست؟
- مخاطب چه انتظاری از کتابِ معرفی شده دارد؟
- مخاطب چه سؤالاتی دربارهٔ کتابِ معرفی شده دارد؟
- مخاطب چهقدر و چهطور به معرفیکنندهٔ کتاب اعتماد میکند؟
- هدفِ معرفیِ کتاب چیست؟
- زمانِ لازم برایِ مطالعهٔ کتاب چهقدر است؟
- کتابِ معرفی شده کدام نیازِ مخاطب را تأمین میکند؟
- معرفیکننده از چه لوازم آرایشی برایِ بزک کردنِ معرفی استفاده میکند؟
در معرفیِ روشمند، هر یک از این سؤالات باید پاسخی درست داشته باشند. سن و جنس و روحیه و کار و بارِ مخاطب در معرفیِ کتاب تعیینکننده است. اینکه کجا و چهطور بیننده یا شنوندهٔ معرفیِ کتابِ ما میشود هم مهم است. او میخواهد بداند کتابِ معرفی شده چه دردی از دردهایش دوا میکند. اساساً اگر به من و شمایِ معرفیکننده اعتماد نکند، دلیلی ندارد به کتاب گرایش پیدا کند. و دستِ آخر اینکه معرفیِ کتاب باید بزککرده باشد. اگر شنیداریست باید کلماتش، ادبیاتش، لحنش، گویندهاش مطبوع باشند. اگر دیداریست همینطور. اگر مکتوب است، اگر چهره به چهره است هم همینطور.
اگر به فاکتورهایِ مهم در معرفیِ کتاب دقت کنیم، میبینیم ظرفیتهایِ بسیاری برایِ این کار در کشور وجود دارد. از تابلوهایِ اعلاناتِ دادگاه گرفته تا برنامهٔ خانوادهٔ تلویزیون.
مخاطب؟