هادی محمدی: بار اولی که نام رمان را شنیدم چندان راغب به خواندنش نبودم، یا لااقل اشتیاقی در خود نمی دیدم. شاید خواندن رمانی 500 صفحهای حوصلهای خاص بطلبد! اما بعد از خواندن کلت45 هرگز افسوس وقتت را نخواهی خورد!
چندی پیش فرصتی شد تا این رمان بسیار زیبا و اعتیادآور! را (که همواره همراه با تشبیههای بسیار زیبا و تامل برانگیز بود) بخوانم.
حتم دارم پس از خواندن کلت 45 با من هم عقیده خواهید شد که برای نویسندهٔ جوانی چون حسام الدین مطهری که اولین قلمفرسایی حرفهایش را تجربه کرده کار بسیار بسیار ارزشمندیست . نکات و ویژگیهایی از داستان را که به نظرم جالب یا قابل تامل بود، بیان و از اطاله کلام پرهیز میکنم:
داستان روایتگر شرایط سیاسی پیش آمده برای خانوادهای چهار نفره در دهه پنجاه و شصت است که با زیرکی کاملا هنرمندانهٔ نویسنده در اپیزودهای مختلف طوری بیان شده که به هیچ وجه اجازهٔ جولان دادن به خستگی یا احیانا کسالت را نمیدهد.
(توضیحات اضافه دربارهٔ داستان را دوست ندارم، مخاطب خودش باید بخواند)
از ویژگیهای داستان میتوان به پرداختن بسیار ریزبینانه به جزئیات، تشبیهها، تصویرسازیها و استفادههای بجا و تاثیرگذار از عبارات و اصطلاحات اشاره کرد که عبارتند از:
«جمعیت سراسیمه مانند انبوه ساردین در زمان حمله کوسهها متفرق شد» (تشبیه)
از نحوهٔ تهیهٔ ماست برای ناهار گرفته تا تظاهرات مردم و نحوه روبرویی شخصیتهای اصلی داستان با یکدیگر که پر است از تصویرسازیهای هنرمندانه که خواننده را وادار به تشویق نویسنده میکند. مثل تصویرسازی قصر جادوگر که آنقدر ملموس بود، یک آن خودم را در آن شرایط و بجای صالح تصور کرده و همان اندازه استرس و اضطراب را تجربه کردم! (تصویرسازی)
یا در فصل بیست و دوم مردمی را که در خیابانها هستند چنین تصویر میکند:
«آنها که هنوز راه نیفتاده بودند همان کاری را میکردند که زنبورهای عسل حامل هاگ میکردند: دستها را به ماده قرمز رنگ آغشته میکردند و به هرجا میرسیدند بخشی از آن را جا میگذاشتند» (تصویرسازی)
همچنین در فصل بیستم میخوانیم: «انگار میخواست در را بابت بسته بودنش تنبیه کند.» ( استفاده عالی از عبارات و اصطلاحات)
شاید اگر قرار باشد درباره این رمان مطلبی نوشته شود بیشتر از صفحات خودش که در حدود پانصد و اندی است میتوان نوشت اما نه من در آن سطح هستم و نه مجال آن است.
در پایان باز هم به حسامالدین مطهری که بسیار خوش ذوق و آیندهدار دیدمش تبریک عرض میکنم و امیدوارم شاهد داستانها و رمانهایی به مراتب بهتر و زیباتر از کلت 45 از قلم توانایش باشم .