پروین نوریپور: نمی دانم این حکم تا چه حد صادق است . اما گمان می کنم ما در روزگاری به سر می بریم که برای دانستن و آموختن فرصت و توان اندک است. هجوم دغدغه های ریز و درشت فردی و جمعی از یک سو و هیاهوی دنیای پرداد و قال تکنیکی از سوی دیگر، ذهن ها را می فرساید و فرصت ها را می رباید. لذاست که اگر قصد فرا آمدن از این والذاریات را داریم و حداقل می خواهیم در زمره دوستداران اهل تفکر و فرهنگ باشیم، بهتر آن که بیشتر به آثار قابل اعتنا رجوع کنیم و نیوشای سخن کسانی باشیم که حقیقتا حرفی برای گفتن دارند. حسام الدین مطهری نویسنده جوان یکی از این آثار پرقوت در حوزه ادبیات داستانی است.« کلت ۴۵» او کمتر از یک سال است که روانه بازار کتاب شده و در این مدت کوتاه به نسبت تازه وارد بودن نویسنده اش با استقبال خوبی هم مواجه شده است. قصه پردازی قوی و قلم روان نویسنده کشش داستان را دوچندان می کند و حجیم بودن کتاب چیزی از اشتیاق خواننده نسبت به تعقیب آن کم نمی کند.
فضای داستان مربوط به دهه پنجاه تا شصت ایران است واز حیث شکلی، صحنه پردازی های نویسنده انطباق نسبتا دقیقی با جامعه و محیط آن روزگار دارد. دیالوگ ها بجا و توصیف حالات درونی وبیرونی شخصیت ها به نحو جذابی جزئی و دقیق است. به فراخور اتفاقات جاری در آن دوره، شخصیت های داستان هریک به نوعی درگیر جریانات مبارزه و انقلاب هستند . درعین حال نکته ای که در این میان خودنمایی می کند روال کاملا واقع گرایانه و ریتمیک وقایع است. بدین معنا که حوادث تقریبا در بیشتر موارد منطقی اند و علارغم هیاهو و حساسیت ویژه ی موجود در این برهه تاریخی که ممکن است هرلحظه خطرآفرین باشد و به سبک برخی سریال های تلویزیونی واقعه ای جوگیرانه، مصنوعی و یا به اصطلاح گل درشت را خلق کند، اما نویسنده با قوت سر رشته را در دست دارد و دچار چنین آفتی نشده است. شاید دلیل این تسلط این باشد که صرفا زمان داستان مصادف با وقایع انقلاب و جریانات مربوط به مجاهدین خلق است. اما خط سیر داستان از جامعه و مردم عادی جدا نیست و اصلا داستان درباره همین آدم های عادی است که اتفاقات تلخ مثل زندگی واقعی ابتدا در کمین شان نشسته اند و بعد اندک اندک از حاشیه به متن می رسند و زندگی روزمره شان را زیر و رو می کنند.
نویسنده دانای کلی است که گویا همین امروز رو به روی آینه ای نشسته است و روایتی تلخ و پرتنش از چند دهه قبل را جزء به جزء نقل می کند. او چنین موقعیتی را برای نوشتن داستان انتخاب کرده است و همین موقعیت به او این فرصت را می دهد که گاهی ابداعات جالبی به خرج دهد. فی المثل در برخی مواقع پس از توصیف یک وضعیت آرام، با به کار بردن چند کلمه بحران بعدی را پیش گویی می کند. این کار به معنای شتاب زدگی او در روایت قصه نیست. اتفاقا جذابیت لحن این پیش گویی به نحوی است که با اینکه مخاطب را از بهبود شرایط ناامید می کند اما در عین حال اشتیاق او را برای دنبال کردن قصه برمی انگیزد. انتخاب همین سبک برای روایت اتفاقات از جانب راوی باعث می شود تا وجه تراژیک داستان در همان صفحات نخستین آشکار گردد و همین وجه است که تا انتها دائر مدار است.
اما انتخاب چنین سبکی برای روایت داستان از جانب راوی امتیاز دیگری نیز دارد و آن اینکه امکان استفاده از برخی توصیفات و احساسات و واژه هایی را به نویسنده می دهد که مربوط به زمان حاضر است ودر قالب ادبیات و روحیات و روال حاکم بر زندگی مردم آن دوره نمی گنجد. در عین حال به قالب زمانی اصلی که دهه پنجاه تا شصت است، آسیبی وارد نشده و همین امر باعث می شود که مخاطب کنونی با قصه ارتباط برقرار کند. چنین امتیازاتی این اثر را از سایر آثار مربوط به این حوزه ازادبیات داستانی درباره تاریخ انقلاب اسلامی متمایز می سازد وباعث می شود که «کلت۴۵» اثری زنده و تاثیرگذار باشد.
اما نکته ای درمورد وجه کلی رمان قابل ذکر است و آن درباره تاکید موکد نویسنده بر تراژیک بودن همه ی قضایای حادث در داستان است. به این معنا که صرف وارد شدن به مسائل سیاسی و ایدئولوژیک تهدیدی جدی برای از هم پاشیدن یک زندگی شیرین است. خواه این کشش به سمت انقلابی گری و عدالت خواهی به معنای مثبت آن باشد و خواه به سمت اقداماتی منفی از نوع مبارزات اعضای مجاهدین خلق! البته این تاکید ناشی از طرز نگاه شخصی نویسنده به فضای پیرامونی اوست و اتفاقا در بسیاری از مواقع او را از خطر جانب داری و داوری میان طرفین داستان نجات داده است. نوع نگرش او نسبت به سیاست و ایدئولوژی به طور کلی باعث شده است که به نحو کاملا بی طرفانه ای صرفا راوی اتفاقات رخ داده میان شخصیت های قصه باشد و این یکی از ویژگی های یک اثر موفق است. اما همین نکته باعث می شود که «کلت ۴۵» بیش از آنکه اثری درباره وجوه حماسی و ملموس انقلاب اسلامی باشد، بیشتر اثری اجتماعی و صرفا تراژیک بنماید. بااین حال قوت کار به لحاظ عاطفی و روانی باعث می شود که حتی علی رغم وجود چنین تاکیدی از جانب نویسنده، داستان اثر خاص خود را بر مخاطب بگذارد و آنچه در انتها پررنگ وآشکار است نتیجه غافل گیر کننده اما قابل قبولی است که بیش از پیش به درک ما از ماهیت انقلاب اسلامی کمک می کند.