عنوان کتاب بدو و نمیرناشر: میلکان
تاریخ نشر: پاییز ۱۴۰۴
دستهبندی: جستار
تعداد صفحه: 144
کتاب بدو و نمیر: جستارهایی در ستایش تنورزی، گزارشیست از ورزشکردن من و کشفیاتم دربارۀ «تنورزی»، زیستن در تن و تنآگاهی.
مخاطب بدو و نمیر هر جنبدۀ دوپایی است که جنبیدن از یادش رفته. مخاطبش هرکسی است که زندگیاش، مثل زندگی من و خیلیهای دیگر، زیستن همواره بر لبۀ پرتگاه است. مخاطبش شمایی اگر به دیو غم درافتاده یا شکارِ دشواریهای هستی شدهای. مخاطبش شمایی اگر تنستیزی و تنفراموشی را در روزی گم و جایی گنگ به خُلق و خمیرهات فروکردند و نتیجهاش بیرون افتادن از تن و زیستن در مخیله و افتادن در چنگِ نشخوار فکری بوده. مخاطبش شمایی اگر فرار از واقعیتهای زندگی سپر دفاعیات شده. و پیش از همۀ اینها، مخاطبش منم، من که هنوز زندهام و این یعنی کارم در این دنیا تمام نشده و باید در این سفرِ ادامهدار، قدمبهقدم، زیستنِ تماموکمال را تمرین کنم. مخاطبش منم که اگر همهچیزم را از دست دادهام، میخواهم تنم آخرین سنگرِ باقیماندهام بماند.
دربارۀ کتاب بدو و نمیر
سپریشدن زندگی در تنهایی ترسناک است. و جرقۀ روآوردنم به ورزش هم ترس بود نه چیزِ دیگر. ترس از اینکه در ۵۰ سالگی نتوانم برای خودم غذا بپزم، از پس کارهای روزانهام برنیایم، خموده و ناتوان یک گوشه بنشینم و منتظر بمانم مرگ، مثلِ معجزهای نجاتبخش از راه برسد و راحتم کند.
آدم بدبینی نیستم ولی به هر حال سعی میکنم واقعنگر باشم و هر احتمالِ ناخوشایندی را «محتمل» بدانم؛ بیآنکه زیاد بهش بها بدهم. اینطوری بود که ترس، بهجای زمینگیرکردنم، انگیزهبخشم شد تا محالترین کارِ ممکن را بکنم: همۀ نفرتم از باشگاه و ورزش و تحرک را دور بیندازم و بروم توی گودِ کراسفیت. اما آنچه کشف کردم و به کف آوردم، فراتر از تحرک بود.
بدو و نمیر (که در جریان خواندنِ روایتهایم میفهمید چرا این اسم را برایش انتخاب کردم) تأملاتی دربارۀ تنورزی است. از یک سو، گزارشیست از کشفیات من دربارۀ تنورزی و ورزش و کارِ تنانه، و از طرف دیگر جستارهاییست دربارۀ زیست مدرنِ تحرکستیز.
در بدو و نمیر به خوی تنستیزی یا تنفرمواشی، مفهوم تنآگاهی، زیستن در تن، تن بهعنوان جزء پیوستۀ آدمی، پیوستگی تن و ذهن و نیاز ضروری انسان مدرن به ورزشکردن گفتهام.
و اگر فکر میکنید ورزشکردن را در فراغبال و آسودهخیالی شروع کردم، باید بگویم آنچه خواهید خواند نظرتان را عوض میکند. روایت این یک سال ورزشکردن، بیش از هر چیز روایتِ عبور از مشقّت و تقلا برای بقاست.
روایت میکنم تا بگویم…
- چرا بعد از ۳۵ سال بیتحرکی، یکهو ورزش را شروع کردم.
 - چرا ادامهاش دادم.
 - چه چیزهایی دربارۀ خودم، آدمیزاد و جامعه کشف کردم.
 
برای چه کسانی مینویسم؟
اگر جزو یکی از این دسته افراد هستید، مجموعه روایتِ بدو و نمیر برایتان جالب است و کشش دارد:
- اگر واقعیتهای زندگی شما را گرفتار چاهِ تیره و عمیقش کرده.
 - اگر میخواهید تازه ورزشکردن را شروع کنید یا مدتهاست امروز و فردا میکنید.
 - اگر هرگز هرگز به فکر ورزشکردن نیفتادید و مثل گذشتۀ من، حتی از محیط ورزشی بیزارید.
 - اگر ورزش میکنید ولی ورزشکردن صرفاً یک عادت مبتنی بر تب روز است.
 - اگر به مفهوم «زمینیزیستن» علاقه دارید.
 - اگر به جُستار و روایت از دید یک نویسنده علاقه دارید.
 - اگر دوست دارید اثر تازهای از حسامالدین مطهری بخوانید.