دربارۀ زندگی

پایانِ معبر مرگ است

میدانِ مین فقط لبِ مرزها بساط پهن نمی‌کند. مجروح‌های انفجار فقط جنگ‌زده‌ها نیستند. زندگی سراسر میدانِ مینی‌ست گسترده‌شده به همّتِ مردمِ دور و برت. رنگ به رنگ مین داریم: مینِ دو مرحله‌ای ترس-مرگ، مینِ سرزنش، مینِ غیبت، مینِ آبرو، مینِ بی‌پولی و فقر، مینِ بیماری و زجر و بگیر برو تا آخر. قدم به قدمِ ما در مسیرِ بزرگسالی و کهن‌سالی و مرگ، راه رفتن در منطقهٔ «خطر» است. هر کدام‌مان بگویی نگویی تا امروز مجروح شده‌ایم. شاید گاهی وقت‌ها بد نباشد به خودمان نهیب بزنیم که «هان! می‌ترسی؟» بلکه به خودمان بیاییم و چند دقیقه کلاه را قاضی کنیم. کلاه گاهی می‌گوید «بزدل نباش! وحشت نکن…» بعد باید ببینی قدرتِ کدام بیشتر است، کلاهت یا وحشتِ مین‌ها. اینجاست که دو راه بیشتر نداری، «پذیرفتنِ هزینهٔ انتخاب‌هایت» یا «گردن نهادن به قانونِ میدانِ مین».

جانِ بیخودی نکن برادر! میدانِ مینِ زندگی خنثی‌شدنی نیست. یا باید از تنها معبرِ موجود بروی که راهِ صلاح و عافیت است، یا باید بدوی. بدوی یا شهید می‌شوی، یا جانباز می‌شوی یا سرانجام می‌رسی. اما انتهای معبر فقط مرگ است.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com