من از مشتاقانِ سینمای اصغر فرهادی نیستم. اما می‌خواهم از هوشمندی ستایش‌برانگیز اصغر فرهادی برای‌تان بگویم. او به ما درس استراتژی محتوا می‌دهد.

اصغر فرهادی انوشه انصاری فیروز نادری اسکار ۲۰۱۷ فیلم فروشنده

خودکار قدرتمند دونالد ترامپ

دونالد ترامپ یک خودکارِ قوی در اختیار داشت. خودکاری که شهروندانِ چند کشورِ مسلمان را به دردسر انداخت. در مقابل ما چه سلاحِ قدرتمندی داشتیم؟
برابرِ اقدامِ ساده‌لوحانه و تاریخ‌گذشتۀ ترامپ، هر کس روشی دارد. بعضی‌ها دوست دارند همچنان روشی خصمانه انتخاب کنند. روشی که ممکن است اوضاع را بدتر کند: مثلاً پرچمِ امریکا را آتش بزنند یا در تریبون‌ها علیه مواضع امریکا حرف‌های تند بزنند.
بعضی دیگر دوست دارند به حساب‌های کاربری خانوادۀ ترامپ حمله کنند. این هم روشی‌ست که آبروریزی به بار می‌آورد.
 

هوشمندی ستایش‌برانگیز اصغر فرهادی

یعنی چه روشِ دیگری در اختیارِ ایرانی‌ها بود؟ چطور می‌توانستیم به‌قولِ سیاستمداران یک تهدید را به فرصت تبدیل کنیم؟
اگرچه خودکارِ ترامپ قدرتِ قهری جدی‌ای داشت و دنیا را لااقل برای چند روز به هم ریخت، اما مغزِ اصغر فرهادی قدرتِ بالاتری داشت. برندِ اصغر فرهادی (و نه شخصیتِ فردی او) قدرتِ نفوذِ قابل‌توجهی دارد.
یک اشتباهِ کوچک ممکن بود آن همه قدرتِ نفوذ را هدر بدهد. مثلاً اگر بچگانه قهر می‌کرد و می‌گفت: نمی‌آیم. یا اگر یادداشتی تند می‌نوشت و فحش می‌داد همه چیز به هم می‌ریخت. حتی اگر با فیلم فروشنده اسکار ۲۰۱۷ را صاحب می‌شد، برنده او نبود.
 

انتخابِ درستِ «چطور گفتن»

چرا هوشمندی اصغر فرهادی ستایش‌برانگیز است؟ او دست به یک انتخابِ هوشمندانه زد. انوشه انصاری و فیروز نادری را نمایندۀ خود کرد. آن‌ها دانشمندانِ شناخته‌شده و معتبری‌اند. هیچ خودکاری نمی‌توانستِ اعتبارِ بی‌مرزِ آن‌ها را خدشه‌دار کند.
فرهادی با انتخابِ دو دانشمندِ ناسا عملاً بُردِ برگزیده‌شدن در یک جایزۀ معتبر سینمایی را دوچندان کرد.
انتخابِ آن‌ها برگرفته از یک استراتژی هوشمندانه است. فرهادی نشان داد «چطور گفتن» را بلد است. حالا نوبتِ چه گفتن بود.
 

هوشمندی اصغر فرهادی در «چه گفتن»

فرهادی در متنِ سخنرانی‌اش در مراسم اسکار۲۰۱۷ می‌گوید: «متأسفم که امشب در کنار شما نیستم، من به احترام مردم کشورم و شش کشور دیگر که با قانون غیرانسانی منع ورود مهاجران مورد بی‌احترامی واقع شدند به آمریکا نیامدم.»
او در ادامه، برتر و پرنفوذتر از هر سیاستمداری حرف می‌زند: «تقسیم‌بندی جهان به ما و دشمنان ما توسط سیاستمداران افراطی، باعث ترس می‌شود، ترسی که توجیهی‌ست دروغین برای خشونت‌ها و جنگ‌ها. جنگ‌هایی که مانع بزرگی بوده‌اند برای رسیدن به دموکراسی و رعایت حقوق بشر در کشورهایی که مورد تهاجم واقع شده‌اند.
سینماگران می‌توانند با چرخش دوربین‌هایشان به مشترکات انسانی، کلیشه‌هایی که از ملیت‌ها و ادیان مختلف ساخته شده است را بشکنند و زمینه‌ همدردی و به دنبال آن همبستگی مردمان جهان را فراهم کنند. همدردی چیزی‌ست که ما امروز بیشتر از هر زمان به آن نیازمندیم.»
فکر می‌کنم او کارش را خوب انجام داده است. فیلمش را ساخته است. جایزه‌اش را ارزشمندتر کرده است. ایران را پرشکوه‌تر جلوه داده است و یک خودکارِ قدرتمند را شوخ‌طبعانه و هوشمندانه بازی داده است.
 

میلیون‌ها نفر مخاطبِ تریبونِ هنر

میلیون‌ها نفر از سراسرِ جهان صحبت‌های اصغر فرهادی را از زبانِ انوشه انصاری شنیدند. خبرنگاران دربارۀ او و فیلمش فراتر از یک برندۀ اسکار نوشتند. کدام سیاستمدار می‌تواند تا این حد باورپذیر و دُرست جلوه کند؟ این جلوه‌ای از استراتژی محتوا است.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

2 دیدگاه

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com