توییتر، تلگرام و اینستاگرام گرداب محتوا هستند. پیش‌تر دربارۀ این موضوع دو مقالۀ بلند نوشته‌ام. شبکه‌های اجتماعی و مطالعه و ما پطروس نیستیم را می‌توانید سرِ فرصت بخوانید.
اما اگر بخواهید مختصر و مفیدتر به دربارۀ تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی «سرعت‌محور» بدانید، برای‌تان خواهم گفت:
 

سوار بر اسبِ قرضی

بسترهای تولید محتوا نظیر تلگرام، اینستاگرام و توییتر بسترهایی خارج از کنترل ما هستند. حذفِ سرویس، اخلال در دسترس‌پذیری، مسدود شدن و… پیش‌بینی‌ناپذیرند.
قفل شدن حساب‌های کاربری هر زمان محتمل است. نداشتن نسخۀ پشتیبان با قابلیتِ برگشت‌پذیری در سریعترین زمانِ ممکن یک کابوس هولناک است. حتی اگر همۀ محتوا را داشته باشید، برگرداندنِ دستیِ همه‌شان وقت‌گیر و کسالت‌بار است.
 

سپاهِ بی‌اختیار

در تجارتِ محتوا، تعامل با مخاطب (User) مهمترین سرمایه است. آنچه محتوای شما را ترویج می‌کند، به تبلیغ‌کنندۀ شما تبدیل می‌شود و به شما اعتماد به نفس و انرژی می‌بخشد کاربر است.
در شبکه‌های اجتماعی همانقدر که سرعتِ گسترده‌شدنِ دایرۀ مخاطبان بالاست، احتمالِ از دست رفتن‌شان هم بالاست. از دست رفتن چنین سرمایه‌ای گاهی عینِ ورشکستگی‌ست.
تصور کنید شبکه‌ای بالغ بر دو هزار مخاطبان در توییتر، تلگرام یا اینستاگرام‌تان دارید. روبه‌رو شدن با یک اتفاقِ ناگهانی، بخشِ عمدۀ این دایره را ناقص می‌کند که در اغلب موارد برگشت‌ناپذیرند.
 

من اینجا هستم! آهای، من را ببینید

تولیدِ محتوا در شبکه‌های اجتماعی مثلِ فریادهای یک گرفتار در جزیره است. شاید به‌نظرتان این تشبیه عجیب بیاید.
تولیدکنندۀ محتوا در توییتر، اینستاگرام و تلگرام همواره باید کاربر را از فاصله‌ای دورتر متوجه خود کند. آنچه کاربر را به سمتِ او و محتوایش می‌آورد (اگرچه سازوکاری ساده‌تر دارد) بی‌کیفیت‌تر است. همه‌چیز یک اتفاق است و از دست رفتنِ کاربر هم اتفاقِ محتملِ بعدی‌ست.
حتی اگر در ادامۀ فعالیت‌تان بهترین محتوا را هم تولید کنید، کاربرِ از دست رفته بازنمی‌گردد. بازگشتِ او نه برای رفعِ یک نیاز، حل یک مسئله، یافتنِ پاسخ یا آموختن و لذت بردن، بلکه از روی کنج‌کاوی خواهد بود.
تولید محتوا در شبکۀ اجتماعی ارتباط با جهان بیرون را محدود می‌کند. آدم‌های جدید و بی‌ارتباط شانسی برای یافتنِ محتوای شما ندارند.
 

زندگی در انزوا

اگر می‌خواهید در کسب و کارتان یا حرفه‌ای که پیش گرفته‌اید معتبر شوید، راهی جز تولید محتوای مفید ندارید. این نخستین مرحله است. مرحلۀ بعدی، رساندنِ صدای‌تان به بیرون از مزرعه است. نمی‌توان در مزرعه‌ای حصارکشی‌شده زندگی کرد و انتظارِ اعتبار داشت.
توجه به سئو و بهینه‌سازی برای موتورهای جستجو امروز یک تخصص جدی محسوب می‌شود. گوگل دستِ کم پنج سرویس هم‌افزا در زمینۀ بهینه‌سازی دارد و هر روز بر محتواهای تولیدشده در وب تمرکز بیشتری می‌کند.
توییتر، تلگرام و اینستاگرام گرداب محتوا هستند چون صدای شما را در مزرعه خفه می‌کنند. ممکن است مخاطبانِ کوتاه‌مدتِ بیشتری داشته باشید، اما در حقیقت با تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی، آن‌ها را بزرگ می‌کنید نه برندِ خودتان را. در صورتی که به این کار ادامه بدهید هرگز در نتایج جستجوی گوگل شانسِ اول یا حتی پنجم هم نخواهید بود. حتی اگر بهترین محتوا را تولید کرده باشید موتورهای جستجو دنبالش نمی‌گردند. توییتر و اینستاگرام شانسِ بیشتری دارند (اگرچه خیلی کم) اما دربارۀ تلگرام بهتر است بگویم: مشغولِ زندگی در گلخانه هستید.
 

جز اتفاق، شانس چندانی وجود ندارد

نادیده گرفتن شدن در موتورهای جستجو، شانسی برای ترویج باقی نمی‌گذارد. بنابراین، آدم‌های جدید به سوی شما جذب نمی‌شوند مگر با یک اتفاق. توجه کنید: کاربرانِ جدید اغلب از موتورهای جستجو به سمتِ محتوا می‌روند.
محتوای شما هر زمان در فرایندِ سریعِ تولید محتواها گم می‌شود و بازگشت به آن دشوار خواهد شد. جستجوی دقیقی وجود ندارد و نوشته‌تان قابل ارجاع نخواهد بود.
 

توییتر، تلگرام و اینستاگرام گرداب محتوا هستند

ما در شبکه‌های اجتماعی مشغولِ لیزخوردن روی محتواهای متنوعی هستیم که در کسری از ثانیه تازه می‌شوند. محتوای خوبِ شما برای برانگیختنِ احساساتِ مخاطب، واداشتنِ او به تأمل و اثرگذاری به بستری متناسب نیاز دارد.
بهترین محتوای ما در لیزخوردنِ مخاطب گم می‌شود. سررشتۀ کار از دست در می‌رود.
انسجام در محتوا در جلبِ اعتمادِ موتورهای جستجو و مخاطبان اثری انکارناپذیر دارد. موتورهای جستجو انسجام را بر اساس کلیدواژه‌ها می‌سنجند و کاربران ارتباطی که از موضوعات و نوشته‌های شما دریافت می‌کنند. ارتباط موضوعی فقط با دنبال کردنِ یک رشته نوشته به دست نمی‌آید. کاربران باید بتوانند اخلاقِ نوشتاری و تفکرِ شما را تشخیص بدهند.
 

شبکه‌های اجتماعی بد هستند؟ به هیچ دردی نمی‌خورند؟

قطعاً نه، کسب و کارها می‌توانند برای تبلیغ و ترویجِ خود روی سرویس‌های متنوع شبکه‌های اجتماعی تمرکز کنند. موضوعِ اساسی که از یادِ ما می‌رود نیازسنجی و انتخابِ بستر مناسب برای هر فرایند است.
در اغلبِ اوقات ما صرفاً به این دلیل یک شبکۀ اجتماعی را برای (مثلاً ترویج کتابخوانی یا تبلیغ یک فروشگاه) انتخاب می‌کنیم که می‌دانیم تعدادی کاربر در آنجا حضور دارند. مخاطب‌شناسی، نیازسنجی، شناسایی مهارت بهره‌گیری، استراتژی استفاده و… اصلاً به ذهن‌مان هم نمی‌رسد.
اشتباهِ دیگرِ تلسکوپ را از سرِ گشادش گرفتن است! به‌جای آنکه مسیر درست را انتخاب کنیم، سعی می‌کنیم با انتخاب ابزارِ اشتباه یا شیوۀ نادرست، نتیجه را ببینیم.
 

فراموشی

تولید محتوا در توییتر، تلگرام و اینستاگرام، مستعد فراموشی‌ست. اعتبار ارزان به دست نمی‌آید، از دستش ندهید.
توییتر، تلگرام و اینستاگرام گرداب محتوا هستند. وبلاگ بنویس رفیق.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

3 دیدگاه

  • سپاس از شما بابت این نوشته اطلاعات خوبی از آن گرفتم و اینکه آیا برای تولید محتوا روی شبکه های اجتماعی سرمایه گزاری کنم یا نه؟ بازهم ممنون

    • حسام‌الدین مطهری گفت:

      سلام
      وقتِ شما به‌خیر سرکار خانم
      ممنونم که برای خواندنِ نوشته‌ام وقت گذاشتید.
      اگر منظورتان این است که در شبکه‌های اجتماعی محتوا تولید کنید پاسخِ سؤال‌تان تا حدی در متن هست. اگر بخواهم توضیحی بیشتر بدهم باید بگویم: هر ظرفی مناسب نوعی از مظروف است. نمی‌توان پلو را در پارچ سرو کرد.
      محتوای مناسب شبکه‌های اجتماعی و شبکه‌های تعاملی مثلِ تلگرام می‌بایست مناسبِ همانجا باشد و اقتضائاتِ آن‌ها در تولید محتوا رعایت شده باشد.
      اینکه مخاطب در شبکه‌های اجتماعی کمتر دنبالِ محتوای مفید است، زود فراموش می‌کند، روی محتوا لیز می‌خورد و قدرتِ تحلیلِ کمتری خرج می‌کند از جملۀ این ظرایف است.
      برای تولید محتوا در شبکه‌های اجتماعی می‌بایست استراتژی منسجم و منعطفی داشت. این پدیده‌ها هر روز در حال تغییرند. اینستاگرام زود به زود امکاناتی نو ارائه می‌کند.
      برای که؟
      برای چه؟
      چطور؟
      با چه ادبیاتی؟
      چه نوع محتوایی؟
      این سؤالات در تدوین استراتژی باید پرسیده شوند و پاسخ‌هایی فکرشده به آن‌ها داده شود.
      اما اینکه تمرکز تولیدمحتوای‌تان را روی شبکه‌های اجتماعی بگذارید به‌نظرم جفا در حق وبلاگ‌تان است. شبکه‌های اجتماعی می‌توانند یاری‌گر شما در بیشتر خوانده‌شدنِ وبلاگ‌تان باشند.
      اگر استراتژی خوبی تدوین کنید، شبکه‌های اجتماعی ابزار خوبی برای برندسازی شخصی/سازمانی خواهند بود. فعالیت بدونِ استراتژی در شبکه‌های اجتماعی شبیه است به آبیاری سنتی که درصد زیادی از آب هدر می‌رود.
      در بازاریابی نوین تولید محتوا مهمترین ابزار است. محتوا شامل متن و تصویر و فیلم و صوت است و هر شبکۀ اجتماعی می‌تواند یک رسانه باشد. اما در نهایت شما یک نفرید. آن یک نفر باید در جایی مشخص پیدا شود، در همۀ‌شبکه‌های اجتماعی هویتی مشترک و امضای مشترک داشته باشد. امضای مشترک را استراتژی می‌سازد.
      سعی کردم هرآنچه به ذهنم می‌آید بنویسم.
      باز اگر سؤالی بود درخدمتم.
      موفق باشید.

  • سلام ممنون از نظرات ارزشمندتون برای من بسیار آموزنده بودن و چیزهایی که لازم بود را از آنها گرفتم.
    من هم با همان هدفی که شما گفتید می خواستم در آینده وقتی وبلاگم از لحاظ محتوایی در سطحی قرار گرفت که حداقل خودم راضی بودم فعالیت منسجم و موثری هم برای خودم و هم برای مخاطبان در شبکه های اجتماعی داشته باشم. ( البته با این ابهام و شک و تردید که تاثیرگزاری تا چه حد می تواند در شبکه های اجتماعی رخ دهد.؟)در آینده حتما از نظرات شما استفاده خواهم کرد. سپاس

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com