دربارۀ زندگی

وطن فقط خاک نیست، ترکیبی از زمان و مکان است

در آغاز کلمه بود. از سرِ همین است که افسانه‌های جهان از دهانِ هر کس که بیرون بیایند و به هر زبانی که باشند، مثلِ همدیگرند. در افسانه‌های مردمِ کرمان افسانه‌ای هست پرشباهت به داستانِ سیندرلا. در این داستان هم دخترِ مظلوم ناخواهری‌هایی دارد که در آخرِ داستان به شکلی چندش‌آور و وحشتناک عقوبت می‌بینند. خدای داستان چنان می‌کند که خواهرهای ظالم زیبایی از کف بدهند و شرمگاه‌شان بر پیشانی‌شان بیفتد.
من گمان می‌برم که «وطن» همان شرمگاه است برای من. و بی‌آن‌که گناهی کرده باشم و ظلمی در حقِ کسی روا داشته باشم، این شرمگاه بر پیشانی‌ام نشسته است تا عرض و آبرو ببرد و بلا بر بلا بیفزاید.
یا شاید وطن همان قوز باشد بر پشتِ دردمندی که گریزگاهی ندارد. وطن سوتِ ممتدِ زجرآوری‌ست در حیاتِ من.
و وطن، بی‌شک فقط زادگاه نیست. وطن هر جایی است که تو در آن منزل داری، راهِ گریزی‌ات نیست و حس می‌کنی که جامِ زهرِ مرگ‌آور را جرعه‌جرعه در لحظاتِ کش‌دارِ زیستن در وطن سر می‌کشی. وطن، بی‌شک فقط بخشی از خاک و جزئی از کهکشان نیست. وطن ترکیبی از زمان و مکان است.
نفرینِ ابدی به زمان و مکانی که در آن متولد شدم، زیستم و مرگم در آن فرا خواهد رسید؛ اگر رشدی نکنم، اگر حصارِ وطن را نشکنم.

حسام الدین مطهری

حسام الدین مطهری

داستان‌نویسم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور. این روزها برای امرار معاش به حرفۀ تجربه‌نویسی (UX Writing) و تبلیغ‌نویسی (Copywriting) مشغولم.

نظر شما چیست؟

حسام‌الدین مطهری

من داستان‌نویس و کپی‌رایتر هستم. دربارۀ انسان می‌نویسم و قصه می‌بافم. این کار برایم نوعی جستجوگری است: جستجوی نور.

تماس:

ایران، تهران
صندوق پستی: ۴۳۷-۱۳۱۴۵
hesam@hmotahari.com